نمایش پست تنها
  #5010  
قدیمی 04-05-2012
Saba_Baran90 آواتار ها
Saba_Baran90 Saba_Baran90 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 902
سپاسها: : 10,211

6,252 سپاس در 1,423 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

آقا محمد ممنون
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shokofe نمایش پست ها
صبا جون ایشالا خواستگار اومده دیگه؟
خاله جون من نمی دونم چرا هیچی برامن عادی اتفاق نمی افته!
نمی تونم مث بقیه دوس داشته باشم
همش به فکر چیزاییم تو دوست داشتن که هیچوقت کسی به فکرشون نیست
چیزایی که نمیشه گفتشون
چیزایی که اگه بگیش دیگه اسمش دوست داشتن نیست
از اون حد اعلی میاد پائین میشه یه اتفاق عادی مث همه چیزایی که برای بقیه اتفاق می افته
راستش امروز چیزی که ازش می ترسیدم اتفاق افتاد
دیگه نشد! البته فکر کنم
قسمت!
دوست داشتن یعنی حرفهای نگفته طرفتو بشنوی نه فقط چیزایی که از زبونش می شنوی برات مهم باشه
حکمی که همیشه برای یه آدم غیرعادی صادر میشه تنهاییه
کاش چیزایی که قراره تموم بشن هیچوقت تو زندگی آدم شروع نشن
اینا رو که دارم میگم بغضم گرفته و خیلی دارم سعی می کنم اشکم درنیاد که نفهمن چمه
البته مامانم می دونه اما خب!
بعضی وقتها کاریش نمیشه کرد: نمیشه!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bigbang نمایش پست ها
صبا خانوم انشاءالله که اتفاق بدی نمی افته شما هم توکل کن به خدا ما هم برات آرزوی سعادت و خوشبختی میکنیم و این که مرسی برای آرزوهای خوبتون
منتها خدا بعضی ها رو میزنه
من از اونهایی هستم که خدا منو زده تا از خدا نخورید نمیدونید ضربه هاش چه دردی دارن پس برای من دیگه این مسائل خیلی وقته از بین رفته باهاش کنار اومدم
هر کی یک سرنوشتی داره ، من هم داستان خودمو تا آخرش خوندم
تو کتاب زندگی من یه ورق پاره هست که جاشو هیچی پر نمیکنه
دکترا و فوق لیسانس و درس و شغل تنها چیزها و آرزوهایی هستن که تو این دنیا دارم اگه اینا رو هم خدا ازم بگیره دیگه لطف کرده همراش جانمون رو هم بگیره
دلم به چیزی خوش نیست غیر کتاب و مطالب جالب و هنر و ..............اینا
من برای شما آرزوی آینده ای که خودتون آرزوش رو دارید میکنم
هر از چند گاهی به یاد جاهلیت گذشتم (عاشقی!) نقبی میزنم میگم دلم میخواد پسر داشته باشم منتها بعدش یادم میاد کی هستم
آدم فراموشکاریم فراموش میکنم کی هستم فراموش میکنم داستان خودم رو الکی جوگیر میشم یادم میره کی هستم ای بابا ..............نمیخواستم ضد حال بزنم اگه تو روز پست بزنم نمیزارم اینطوری ناراحتی بشه ولی خوب حرف دلمه نمیتونم به چیز دیگه وانمود کنم شبها گاهی اوقات خیلی ناراحت میشم این شب هم مثل یکی از اون شبهاست زیاد حرفام رو جدی نگیرید اینها گذری هست دوباره حالم برمیگرده
دایی ممد باز ممنون که با حوصله جوابمو دادی
دوست خیلی خوبی هستی
نمی دونم چی بگم که اشکم درنیاد
فقط می دونم دیگه نا ندارم
البته این بار فکر نمی کردم قرار باشه بازم به این نتیجه برسم اما قسمت!

__________________
I know that in the morning now
I see ascending light upon a hill
Although I am broken, my heart is untamed, still
پاسخ با نقل قول
6 کاربر زیر از Saba_Baran90 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید