نمایش پست تنها
  #5014  
قدیمی 04-05-2012
shokofe آواتار ها
shokofe shokofe آنلاین نیست.
ناظر ومدیر تالار پزشکی بهداشتی و درمان

 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 4,109
سپاسها: : 3,681

5,835 سپاس در 1,524 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 نمایش پست ها

خاله جون من نمی دونم چرا هیچی برامن عادی اتفاق نمی افته!
نمی تونم مث بقیه دوس داشته باشم
همش به فکر چیزاییم تو دوست داشتن که هیچوقت کسی به فکرشون نیست
چیزایی که نمیشه گفتشون
چیزایی که اگه بگیش دیگه اسمش دوست داشتن نیست
از اون حد اعلی میاد پائین میشه یه اتفاق عادی مث همه چیزایی که برای بقیه اتفاق می افته
راستش امروز چیزی که ازش می ترسیدم اتفاق افتاد
دیگه نشد! البته فکر کنم
قسمت!
دوست داشتن یعنی حرفهای نگفته طرفتو بشنوی نه فقط چیزایی که از زبونش می شنوی برات مهم باشه
حکمی که همیشه برای یه آدم غیرعادی صادر میشه تنهاییه
کاش چیزایی که قراره تموم بشن هیچوقت تو زندگی آدم شروع نشن
اینا رو که دارم میگم بغضم گرفته و خیلی دارم سعی می کنم اشکم درنیاد که نفهمن چمه
البته مامانم می دونه اما خب!
بعضی وقتها کاریش نمیشه کرد: نمیشه!

صبا جون عزیزم فقط میتونم بهت بگم میفهمم چی میگی
با تمام وجود حرفتو درک کردم
مخصوصا" این قسمتش
کاش چیزایی که قراره تموم بشن هیچوقت تو زندگی آدم شروع نشن
عیب نداره عزیزم تا بوده همین بوده نه تو اولین نفرش هستی که برات پیش میاد نه آخریش و این ادامه داره
فقط تنها چیزی که میتونم بهت بگم اینه که:
این نیز بگذرد
پاسخ با نقل قول
7 کاربر زیر از shokofe سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید