باورم نمي شه...
باورم نمی شه برای همیشه چشمهاتو بسته باشي...
باورم نمي شه يه روزي بخوای همرنگ خاك بشي...
باورم نمي شه ديگه دعاي خيرت پشت سرم نباشه...
باورم نمي شه كه بخواي بري...
هميشه انقدر مهربون بودي كه هيچوقت منتظر رفتنت نبودم...
ولي حالا يه جوري چشماتو بستي كه انگار ديگه خودت هم نمي خواي بيدار شي...
باورم نمي شه براي هميشه خوابيده باشي...
اي كاش فردا صبح كه چشمهامو باز مي كنم تو هم چشمهاتو باز كني...
اي كاش من پلك چشمات بودم.. نمي ذاشتم بسته بشن...
اي كاش خداي مهربون فرصت بده يه بار ديگه تورو توي كنج اتاق ببينم..
اي كاش مي شد يه بار ديگه برام قصه بگي... يه بار ديگه برام لالايي بخوني...
لا...لالايي گل شبنم... اشكت مي باره نم نم...خوابت مي بره كم كم...لالايي...
|