هر چه از الفبای تو حرف بر میدارم تا تمام شوی انگار بی محاباتر از همیشه ...
بین این خطوط واژه ندیده دوباره از سطر آغاز می شوی.
همیشه به تقدس یک حس تند عاشقانه
(( دوستـــــت دارم ... ))
و آنقدر حریم کلمه های مرا مقدس کرده ای
که احساس گناه ، مرا از هر چه بی حرمتی ست باز میدارد .
خسته نمی شوم زیبـــــــای من
خیال خاطرت ، پر از حوالی یادم ، قانعم به همین حدود
خیال خاطرم ، پر از یادت ، زنــــــــــــده ام به همین حدود