سلام شب بر تمامی دوستان خوش باشه انشاالله نقل قول: نوشته اصلی توسط رزیتا سلام بر خلاف قوانین فک و فامیلی دلم برای همه تون تنگ شده و طبق لنگه گری مثل همیشه دوستون دارم افسانه جون خسته نباشی، تازه اولشه خواهر بزار برن مقاطع بالاتر انشااله، اونوقت اصطلاح خون تو شیشه رو بهتر درک میکنی شوخی کردم اگه خودشون اهل درس باشن از دوم راهنمایی همه چی رو بسپر به خودشون رزیتا خانوم ممنون بابت دلجوییت .. راستش من درس خوندنشون رو می زارم به عهده ی خودشون . فقط این معلم روژینا کمی کلید کرده رو مامان ها که باید براشون سوال بنویسیم و بچه ها جواب بدن .. غیر این باشه تو دفتر یادداشتشون برامون اخطار می زنه ... یا می گه یه برگه آچار به مامان هاتون دیکته بگید و بیارید مدرسه ..ههههه فکرش رو بکنید من بشینم بابا آب داد بنویسم .. تازه به دخترم هم می گه آفرین مامانت خیلی خوش خط نوشته باید بهش جایزه بدی .. منتظر کارهای بعدیش هستم ...... نا گفته نماند که معلمش واقعا عالیه .. چند بار تا حالا نمونه شده و جایزه ی نمی دونم کدوم جشنواره رو برده .. خیلی حرف زدم بسه نقل قول: نوشته اصلی توسط shokofe سلام خوبین؟ افسانه جون ما هم با پارسا مشغول امتحان هستیم تازه مثل الان که هم مریضه هم حواسم نیست میگه مامان دل بده به درس همه رو بر خلاف فامیلا دوستون دارم شکوفه خانوم .. راست میگه خب بچه دل به درس بده تا شاگرد اول بشه دیگه ایشاالله همیشه سلامت باشن .. نقل قول: نوشته اصلی توسط مهدی سلام افسانه خانوم خوبه دوباره شما هم یک دیپلم دیگه بگیرید بعد با چه ها لیسانس و ... حالا که مجبورید همه درسها را دوره کنید ایشالله موفق باشند با نمرات عالی خواهش حواسمان هست ولی خودمان را میزنیم به کوچه علی راست این یک ماه تموم میشه سال درسی جدید هم شروع میشه سلام خاله کارگاه رزی دیروز اندکی رفتیم تمرین رانندگی با فرمون غیر هیدرولیک دستام درد گرفت امروز هم زدیم تو گوش آزمون شهر سلام بر آقا مهدی همین قصد رو هم دارم با بابا آب شروع کردم . امید خدا می رم برای دکترا .. حالا تا سری بعد مدارس شروع شه یه سه ماهی وقت داریم .. بعدش خدا بزرگه آزمون شهر رو هم که گذروندید مبارک باشه .. آقا شیرینی یادت نره .. فقط لطف کن خامه ای نباشه که خیلی وزنمون می ره بالا .. گفتم شیرینی . یه چیزی یادم اومد .. همسر کتایون جون . می گفت این شیرینی که تو ایران بهش میگن دانمارکی . اصلا دانمارکی نیست . اونجا خود دانمارکی ها یه چیز دیگه بهش می گن .. شیرینی دانمارکی یه چیز دیگه ایه .. نقل قول: نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 سلااااااااااااام به همه فک و فامیل ها و دوست های گلم آنا جای تک تکتون خالی الآن از بیرون اومدم خیس شدم اساسی رفته بودم با مامانم (اینو گفتم که یه وقت سوءتفاهم نشه!) پیاده روی زیر بارون! آنا خیلی کیف داشت! خییییییییلی! خاله شکوفه، مهرگان، غزل، افسانه خانوم یلدا جون مهربان جون و بقیه دوستان ایشالا که ایام به کام در حد تیم ملی! ****************************************** شدییییییدا تو دلم برای همتون . . . . . . . . . . . در قبال دلتنگی هاتون برای خودم احساس مسئولیت می کنم! سلام بر صبای مهربان .. که هیچ وقت دلش برای کسی تنگ نمی شه لطفا هر وقت رفتی زیر بارون مرا هم یاد کن
سلام بر خلاف قوانین فک و فامیلی دلم برای همه تون تنگ شده و طبق لنگه گری مثل همیشه دوستون دارم افسانه جون خسته نباشی، تازه اولشه خواهر بزار برن مقاطع بالاتر انشااله، اونوقت اصطلاح خون تو شیشه رو بهتر درک میکنی شوخی کردم اگه خودشون اهل درس باشن از دوم راهنمایی همه چی رو بسپر به خودشون
سلام خوبین؟ افسانه جون ما هم با پارسا مشغول امتحان هستیم تازه مثل الان که هم مریضه هم حواسم نیست میگه مامان دل بده به درس همه رو بر خلاف فامیلا دوستون دارم
سلام افسانه خانوم خوبه دوباره شما هم یک دیپلم دیگه بگیرید بعد با چه ها لیسانس و ... حالا که مجبورید همه درسها را دوره کنید ایشالله موفق باشند با نمرات عالی خواهش حواسمان هست ولی خودمان را میزنیم به کوچه علی راست این یک ماه تموم میشه سال درسی جدید هم شروع میشه
سلام خاله کارگاه رزی دیروز اندکی رفتیم تمرین رانندگی با فرمون غیر هیدرولیک دستام درد گرفت امروز هم زدیم تو گوش آزمون شهر
سلام بر آقا مهدی همین قصد رو هم دارم با بابا آب شروع کردم . امید خدا می رم برای دکترا .. حالا تا سری بعد مدارس شروع شه یه سه ماهی وقت داریم .. بعدش خدا بزرگه آزمون شهر رو هم که گذروندید مبارک باشه .. آقا شیرینی یادت نره .. فقط لطف کن خامه ای نباشه که خیلی وزنمون می ره بالا .. گفتم شیرینی . یه چیزی یادم اومد .. همسر کتایون جون . می گفت این شیرینی که تو ایران بهش میگن دانمارکی . اصلا دانمارکی نیست . اونجا خود دانمارکی ها یه چیز دیگه بهش می گن .. شیرینی دانمارکی یه چیز دیگه ایه ..
سلااااااااااااام به همه فک و فامیل ها و دوست های گلم آنا جای تک تکتون خالی الآن از بیرون اومدم خیس شدم اساسی رفته بودم با مامانم (اینو گفتم که یه وقت سوءتفاهم نشه!) پیاده روی زیر بارون! آنا خیلی کیف داشت! خییییییییلی! خاله شکوفه، مهرگان، غزل، افسانه خانوم یلدا جون مهربان جون و بقیه دوستان ایشالا که ایام به کام در حد تیم ملی! ****************************************** شدییییییدا تو دلم برای همتون . . . . . . . . . . . در قبال دلتنگی هاتون برای خودم احساس مسئولیت می کنم!