نمایش پست تنها
  #5170  
قدیمی 04-18-2012
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط shokofe نمایش پست ها
من هستم خیالت جم رزی جون
آماده حمله به شیرینی

مرسی شکوفه جون، عده ای قصد دارن با توصیه به رژیم و این حرفا شیرینی رو هاپولی کنن میدونم حریفمون نمیشن ولی کار از محکم کاری عیب نمیکنه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یلدا جوون نمایش پست ها
سلام به همگی حالتون چطوره؟مرسی که برام دعا کردیین همتون خیلی گلین دعاتون گرفت ولی امتحان ندادم آخه معلممون نیومد و با نیومدنش ملتی رو شاد کرد

یلدا جون ما هممون گلیم ولی همیشه دعامون اینجوری نیستا، یه وقت دیدی بدون اطلاع قبلی امتحـــــــــان برگزار شد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهدی نمایش پست ها
آی گفتی حالا نفسی راحت میکشم
خاله رزی یعنی شما عمه بودید من اشتباه میگفتم
این شورای انتصابات خانوادگی رو تشکیل ندادید اینجوری قرو قاطی میشه دیگه
کی می خواد شیرنی بده من آماده حمله کردنم
نه خاله عمه کارگاه رزی ما کجا توان جای شما رو گرفت. در رکاب شما هستیم تا چیزهای جدید تر یاد بگیریم
فعلا نفس راحت بکش، قیمت سکه اومده پایین، فعلا جیگیلی حواسش نیست، بعدا داستان داریم با این نفس راحت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهدی نمایش پست ها
خاله رزی یعنی شما عمه بودید من اشتباه میگفتم
این شورای انتصابات خانوادگی رو تشکیل ندادید اینجوری قرو قاطی میشه دیگه
قبلا اعلام شده بود اما برای جلوگیری از قروقاطی شدن مجدد مجددا به اطلاع می رساند که از آنجایی که من خاله سوسانو هستم و شما پسر دایی ایشان، پس خاله بودن من مشروط می شود به پسرخاله شدن جنابعالی و چون این نیز در اذهان عمومی شوک برانگیز است، پس بیابید پرتقال فروش رابقیه شو خاله ترنم بیاد بگه، گناه نکردم که خاله شما شدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهدی نمایش پست ها

کی می خواد شیرنی بده من آماده حمله کردنم
شیرینی ضرر داره از همون پرتقال فروش پرتقال بگیرید کفایت میکنه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهدی نمایش پست ها
من تا حالا دقت نکرده ودم قهوه خونه مهم هست یا نه
دقت نمیخواد آخه، مهم شدن یا نشدن فرقی نمیکنه، این تاپیک همیشه نوشته جدید داره "قانون حمایت خانواده"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهدی نمایش پست ها
خاله عمه کارگاه رزی
نترس لنگه جانت موقع شیرنی خوردن باشه به آنی میاد مثل جواد که تا گل جدید میاد پیداش میشه ( رسما دیگه لنگت سایه ما را با تیر میزنه )
لنگه جان ما، لنگه ش تو دنیا پیدا نمیشه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 نمایش پست ها


سلااااااااااااااام خاله گلم!
چی بگم والا!
زیربارون هم بودم دیگه!
بلللللله!
سلام قربونت برم
وای به این زودی بله رو نگی، خاله ای گفتن، عمه ای گفتن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط SOHRAB_HAZHII نمایش پست ها
خاله رزی فعلا که همه شیرینی ها رو شما و لنگتون می خورید
برای ما هم چیزی نمیزارید
ضمنا من در خدمتم همش سر کارم مهدی هم که افتاده تو بروبو
کل حسین هم رفته آبادان برامون عینک ریبن با آب شط بیاره
ما همشو نمیخوریم، نگه میداریم برا روز مبادا
ای بابا اینقدر حسینو اذیتش نکنید، یه بار خودت پاشو برو عینک ریبن بگیر همونجا بزن رو چشمات و به شط نگاه کن، ببین چقدر نوشابه می بینی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Afsaneh- roj نمایش پست ها

رزیتا خانوم ممنون بابت دلجوییت ..
راستش من درس خوندنشون رو می زارم به عهده ی خودشون .
فقط این معلم روژینا کمی کلید کرده رو مامان ها که باید براشون سوال بنویسیم و بچه ها جواب بدن .. غیر این باشه تو دفتر یادداشتشون برامون اخطار می زنه ... یا می گه یه برگه آچار به مامان هاتون دیکته بگید و بیارید مدرسه ..ههههه فکرش رو بکنید من بشینم بابا آب داد بنویسم .. تازه به دخترم هم می گه آفرین مامانت خیلی خوش خط نوشته باید بهش جایزه بدی .. منتظر کارهای بعدیش هستم ...... نا گفته نماند که معلمش واقعا عالیه .. چند بار تا حالا نمونه شده و جایزه ی نمی دونم کدوم جشنواره رو برده ..
خیلی حرف زدم بسه
امیدوارم که نتیجه زحماتت رو با نمرات عالی بچه ها بگیری، خسته نباشی واقعا

یادمه پگاه که کلاس اول ابتدایی بود زنگ دیکته میرفتم پشت پنجره کلاسشون منم دیکته می نوشتم، زنگ تفریح دوباره همونو برای بچه طفل معصوم دیکته می گفتم که مبادا یه واو جا گذاشته باشه و نمرش از 20 کمتر بشه و دفتر دیکته ش خطشه دار بشه، از بس به بچه استرس وارد کرده بودم که خودش همیشه تند از کلاس میومد بیرون میگفت مامان بدو تا زنگ کلاسو نزدن برام دیکته بگو
واقعا مثلا اگه 19 میشد چی میشد مگه؟!!! عمه هاش اگه دفتر دیکتشو با یه نمره کمتر میدیدن چی میشد مگه؟
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری

ویرایش توسط رزیتا : 04-18-2012 در ساعت 12:42 AM
پاسخ با نقل قول
7 کاربر زیر از رزیتا سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید