من ندارم سر يأس
با اميدی كه مرا حوصله داد
باد بگذار بپيچد با شب
بيد بگذار برقصد با باد
گل كو می آيد
گل كو می آيد خنده به لب
گل كو می آيد ، می دانم
با همه خيرگی باد
كه می اندازد
پنجه در دامانش
روی باريكهء راه ويران
گل كو می آيد
با همه دشمنی اين شب سرد
كه خط بيخود اين جاده را
می كند زير عبايش پنهان ...
گل كو
احمد شاملو
__________________
.
.
ای مردمان ای مردمان از من نيايد مردمی
ديوانه هم ننديشد آن كاندر دل انديشيده ام
.
«اگر تنهاترین تنهایان جهان باشم خدا با من است»
«او جانشین همهء نداشتنهای من است»
«معلّم شهید دکتر علی شریعتی»
تا عاقل به دنبال پل می گشت
دیوونه از رودخونه گذشت ...