هر وقت توی کوچه پس کوچه های این ذهن بی صاحابم پرسه می زنم
سر هر تقاطع که می رسم، خاطره هام با خاطره هات تصادف می کنن.
کاش می تونستم روی همه تقاطع ها یه پل هوایی بسازم ...
یا از همه خاطرات مشترکمون یه فاکتور می گرفتم ، همه رو ضربدر صفر می کردم ...
آخه چند وقته که مخم اِرور میده که یور خاطره مموری ایز فول.
اما حیف..... حیف که نه رمقی مونده، نه توانی ...
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
|