نمایش پست تنها
  #5310  
قدیمی 05-03-2012
گمشده.. آواتار ها
گمشده.. گمشده.. آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: Aug 2010
محل سکونت: کرمانشاه_ تهران
نوشته ها: 457
سپاسها: : 266

481 سپاس در 138 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نمی دونم از کجا شروع کنم؟
قصه تلخ سادگی مو ...
نمی دونم چرا قسمت می کنم روزای خوب زندگیمو ؟
چرا تو اول قصه همه دوستم می دارند؟
وسط قصه میشه سر به سر من میذارن؟
تا بخواد قصه تموم شه همه تنهام میذارن؟
می تونم مثل همه دو رنگ باشم دل نبازم...
می تونم مثل همه یه عشق بادی بسازم
تا با یک نیش زبون بترکه ، خراب بشه...
تا بیان جمعش کنن حبابه دل ،سراب بشه
می تونم بازی کنم با عشق و احساس کسی...
می تونم درست کنم ترسه دل و دلواپسی...
می تونم دروغ بگم تا خودمو شیرین کنم...
می تونم پشت دلها قایم بشم ، کمین کنم...
ولی با این همه حرفا ،باز منم مثل اونام...
یه دروغگو میشم و همیشه ورد زبونام...
یه نفر پیدا بشه به من بگه چی کار کنم؟
با چه تیری اونی که دوستش دارم شکار کنم؟
من باید از چی بفهمم چه کسی دوستم داره؟
توی دنیا اصلا عشق واقعی وجود داره؟؟؟
پاسخ با نقل قول
4 کاربر زیر از گمشده.. سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید