نمایش پست تنها
  #5327  
قدیمی 05-05-2012
Saba_Baran90 آواتار ها
Saba_Baran90 Saba_Baran90 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 902
سپاسها: : 10,211

6,252 سپاس در 1,423 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سلاااااااااااام
خیلی خوشحالیدم یه پست بززززززززززرگ از مهبای گلم دیدم
بعدش هم پست پسردایی خوشحالم کرد و حضور مجدد دوست خوبم آقا حسین پسردایی شیطون و دایی ممد و بقیه
خاله رزی گیان من همینطوری از تو بعضی پست ها متوجه شدم خواهرزاده گلتون کسالت داشتن؟درسته؟ ایشالا که به سلامتی برطرف میشه هرچه زودتر
اومدم که اسممو نزنین پشت شیشه و پسردایی هم نزنه بشم و این دفعه بخوام محکم تر دعا کنین
منم قول میدم اگه همه چی اونطور که میخام پیش رفت شیرینی شما و سهمتون از شادیم محفوظه
از قرار معلوم کاریش نمیشه کرد که دوستون ندارم و دلم هم براتون تنگ نمیشه
همونطور که من بامرامم و بخاطر دلتنگی شما میام و کاریش نمیشه کرد!
(پسردایی خوب بود؟ این یکی جدید بود!)
__________________
I know that in the morning now
I see ascending light upon a hill
Although I am broken, my heart is untamed, still
پاسخ با نقل قول
7 کاربر زیر از Saba_Baran90 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید