((همه شهر عاصیّن از دست من / که اِنقدر درگیر بی تو بودنم
که میگردم سراسیمه پِیِ ت / مدام در حال ترانه خوندنم
چه رویایی شدی، توو ذهنِ من / شدم هیچ ُ تو ای تکرارِ من
یه جور شستی ،عقلو از سرم / که داغونِ همه افکارِ مـــــن ))(۲) شدم سردرگم دنیای تو / بدنبالت ، پیِ آواز تو
چه تقدیری، رقم زد عشق / به پایانم کشید آواز تو غمِ دلها هستند ماله من / منم دل را بسته ام مالِ تو دیگه عاصی ،شدن از دست من / که میگردم ، من دنبالِ تو
شدم سردرگم دنیای تو / بدنبالت ، پیِ آواز تو
چه تقدیری، رقم زد عشق / به پایانم کشید آواز تو چه رویایی شدی توی ذهنِ من / شدم هیچ ُ تو ای تکرارِ من
یه جور شستی ،عقلو از سرم / که داغونِ همه افکارِ مـــــن
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی
هرگه که ترا دهیم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی
هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیایی . . . ای بنده تو سخت بیوفایی ...
|