سلااااااااااااااام به همگی
خاله شکوفه مرسی از لطفت برای نوشته هام
من زیادی احساس میکنم!
بعضی وقت ها خوبه : میشه نوشته های اونطوری!
اما بعضی وقت ها هم کار دستم میده! 
مهبای گلم خیییییییلی خوشحال شدم پستتو اینجا دیدم!
صبح که بهت مسمس دادم اصلا فکر نمی کردم اومده باشی اینجا یه پست بلند بالا بزنی
ممنون که به یادمی
بهترم منم اما اوضاع کماکان قاراشمیشه! (ایول چه حالی داد! تا حالا این کلمه رو ننوشته بودم : قاراشمیش! )
دوست دارم و برات آرزوی شادی واقعی می کنم 
دایی ممد من این تیکه از پستتو ندیدم چرا؟
الآن تو پست مهبا دیدم اومدم دوباره پستتو خوندم!
خوشبحالت دایی ممد که دایی شدن تو خونته! من که از این استعدادها ندارم! 
اما جدی تعریف نبوده دایی!
واقعیته! نظر فقط من هم نیست!
همه قبول دارند که پست هات یه تم خاصی داره
همه دوسش دارن
با انرژی! مصمم! معصوم و صادق!
راستی بهمون نگفتی اسم خواهرزاده گلت چیه؟ ایشالا که زنده باشه و سالم!
آنا پسردایی مهدی بلاچی پستت چوچولو بود؟
مگه نمی دونی ما رسم نداریم؟!
(پسردایی دقت کردی مهبا هم از قرار معلوم از فامیل های نزدیک ماست؟
دیر به دیر میاد یه پست بلند بالا می زنه دل همه شاد میشه تازه همه هم دوسش دارن و دلشون براش تنگ میشه! اینا همه ویژگی های منحصر به فرد فامیل های ماست! اینم می دیم به کاراگاهمون که بررسی کنه لطفا! خاله رزی بدوین لطفا! )
(پسردایی دیدی چقدر بزرگ شد سایز نوشته هام؟همینو می خواستی؟ )
__________________
I know that in the morning now
I see ascending light upon a hill
Although I am broken, my heart is untamed, still
ویرایش توسط Saba_Baran90 : 05-10-2012 در ساعت 10:05 AM
|