لبخند تو معجزه س معجزه کن دوباره
بذار دوباره مهتاب رو خاک شب بباره
بذار که خاک تشنه نگاهتو بنوشه
شب با طلوع چشمات رخت سحر بپوشه معجزه کن دوباره وقتی که بی قرارم
وقتی که بی حضورت آرامشی ندارم
تو لحظه های تردید اسم منو صدا کن
از این سکوت دلگیر قلب منو رها کن با من بمون که فردا سهم من و تو باشه
اندوه لحظه هامون با بودنت فنا شه
لبخند تو صدامو می بره تا ستاره
دوباره شعله ور شو معجزه کن دوباره تا انتهای قصه همراه باش و هم پا
ای هم صدای دیروز با من بیا به فردا
یک لحظه یک ترانه با من بمون و سر کن
این لحظه های تلخو با خنده بی اثر کن با من بمون که فردا سهم من و تو باشه
اندوه لحظه هامون با بودنت فنا شه
لبخند تو صدامو می بره تا ستاره
دوباره شعله ور شو معجزه کن دوباره
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی
هرگه که ترا دهیم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی
هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیایی . . . ای بنده تو سخت بیوفایی ...
|