نمایش پست تنها
  #6  
قدیمی 05-14-2012
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض بیماری مش مشه به مرگ انسان منجر می شود

بیماری مش مشه به مرگ انسان منجر می شود


تهران - عضو هیئت مدیره جامعه دامپزشكان گفت: بیماری مش مشه كه از حیوان به انسان منتقل می شود، در صورت رسیدن عفونت به خون به مرگ انسان منجر می شود.





دكتر 'آراسب دباغ مقدم' روز دوشنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا افزود: علایم این بیماری در انسان به صورت ضایعات چركین و عفونت در سطح پوست است كه پس از گذشت یك تا چهار هفته در صورت درمان نكردن به موقع به شكل آبسه هایی در طحال، كبد، ریه، ماهیچه ها و دستگاه عصبی بروز كرده و نهایتا وارد خون شده و منجر به مرگ انسان می شود.

وی اظهار داشت: بیماری مش مشه مخصوص حیوانات تك سمی همچون اسب و الاغ است كه به انسان نیز قابل سرایت است.

عضو هیئت مدیره جامعه دامپزشكان افزود: این بیماری با خوردن گوشت حیوانات تك سمی به گربه سانان همچون ببر و پلنگ نیز منتقل می شود.

دباغ مقدم با بیان اینكه این بیماری در حیوانات نیز به صورت غدد ضرب چركین بروز می كند، گفت: به همین دلیل به این بیماری، مش مشه كه به زبان عربی به معنای زردآلو است، گفته می شود.

وی افزود: این بیماری چون در حیوان به صورت مخفی است، با انجام تست مالئین تشخیص داده می شود و در صورت ابتلا باید حیوان را معدوم ساخت.

عضو هیئت مدیره جامعه دامپزشكان اظهار داشت: بیماری مش مشه فقط در حیواناتی همچون ببر و پلنگ از طریق داروهای آنتی بیوتیكی درمان می شود.

دباغ مقدم افزود: این بیماری كه در مواردی از انسان به انسان نیز قابل انتقال است در مردان به دلیل تماس بیشتر آنها با حیواناتی همچون اسب و الاغ بیشتر دیده می شود.

وی اظهار داشت: اولین مورد بیماری مش مشه در سال 1298 در مناطق تهران، استر آباد، آذربایجان، كردستان، لرستان، خوزستان و اصفهان تشخیص داده شد و آخرین مورد آن نیز در سال 89 در باغ وحش تهران به صورت رسمی گزارش شده است.

دباغ مقدم یادآور شد: از آنجا كه هم اكنون نیز امكان بروز بیماری در باغ وحش و باشگاه های سواركاری وجود دارد، از شهروندان تقاضا می شود كه در صورت بروز این بیماری، مراتب را به شبكه دامپزشكی و بهداشت اطلاع دهند.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید