نمایش پست تنها
  #4  
قدیمی 06-20-2008
NeGin آواتار ها
NeGin NeGin آنلاین نیست.
کاربر ویژه در امور سایت
 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: خراسان
نوشته ها: 306
سپاسها: : 4

15 سپاس در 11 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

در آن لحظه که من از پنجره بیرون نگا کردم
کلاغی روی بام خانه ی همسایه ی ما بود
و بر چیزی ، نمیدانم چه ، شاید تکه استخوانی
دمادم تق و تق منقار می زد باز
و نزدیکش کلاغی روی آنتن قار می زد باز
نمی دانم چرا ، شاید برای آنکه این دنیا بخیل است
و تنها می خورد هر کس که دارد
در آن لحظه از آن آنتن چه امواجی گذر می کرد
که در آن موجها شاید یکی نطقی در این معنی که شیریرن است غم
شیرین تر از شهد و شکر می کرد
نمی دانم چرا ، شاید برای آنکه این دنیا عجیب است
شلوغ است
دروغ است و غریب است
و در آن موجها شاید در آن لحظه جوانی هم
برای دوستداران صدای پیر مردی تار می زد باز
نمی دانم چرا ، شاید برای آنکه این دنیا پر است از ساز و از آواز
و بسیاری صداهایی که دارد تار وپودی گرم
و نرم
و بسیاری که بی شرم
در آن لحظه گمان کردم یکی هم داشت خود را دار می زد باز
نمی دانم چرا شاید برای آنکه این دنیا کشنده ست
دد است
درنده است
بد است
زننده ست ...

مهدي اخوان ثالث
__________________
...
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید