چه حالیه که من دارم به حال من تو میخندی
منم آن کولی تنها که هرشب خون می بارم, شده تو خلوت تارم زبونم سیم گیتارم
دله پر خون شده بیمار شبیه هردفه هر بار, شده زخمی تن تب دار از این دلتنگیو دیوار
بازم دیوار و دلتنگی شدم بیمار صد رنگی, بازم نالیدن از پشت حصار کهنه سنگی
چه حالیه که من دارم به حال من تو میخندی, بازم دیوار و دلتنگی شدم بیمار صد رنگی
چه حالی داره این خونه دوباره سخت و بی جونه, چرا باور نداری که نباشی خونه زندونه
از این حال خراب من کسی چیزی نمی دونه, همه میخندن و میگن شبیهی به یه دیوونه
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ،
از لطف به سوی ما نیایی
هرگه که ترا دهیم دردی ،
نالان شوی و به سویم ایی
هر دم که ترا دهم شفایی ،
یاغی شوی و دگر نیایی . . .
ای بنده تو سخت بیوفایی ...