تا سپيده راهي نيست
تا سپيده راهي نيست اي بهار روح افزا جلوه كن در اين بستان جان ما به لب آمد بي تو خسرو خوبان اي فداي چشمانت چشم و جان شيدايان رحمتي به ما آور، تا به كي غم هجران جمعه ها همه گويي از قيام سرشارند شوق گريه و لبخند، شور لحظه فرمان اي كه التزامت را سروران طمع دارند شور عالم امكان، شمع محفل مستان منجي بشر مهدي، قسط و عدل را معني عاشقان خود را كي مي رهاني از زندان اي شفاي مارويت، روي ماه نيكويت بي تو رنگ غم دارد زندگاني انسان مي دهد گواهي دل تا سپيده راهي نيست با دعاي «عهد» اينك تازه مي شود پيمان
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی
هرگه که ترا دهیم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی
هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیایی . . . ای بنده تو سخت بیوفایی ...
|