یا رب درین غوغای هستی
دنیای عشق و شور و مستی
دستی نگیرد دست من
من ناتوان افتاده ام
دین و دل از کف داده ام
در پای بختم خار ناکامی شکسته
یا رب دل غمدیده ام در خون نشسته
دستی نگیرد دست من
من ناتوان افتاده ام
دین و دل از کف داده ام
هر آرزویی در دل افسرده ام پا می گذارد
از دست غم می میرد و راه فنا را می سپارد
حالا که بیداد زمان از حد گذشت
ه حالا که دل زین فتنه ها آزرده گشته
دستی نگیرد دست من
من ناتوان افتاده ام
دین و دل از کف داده ام من
__________________
ــــــــــــــــــ
خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست
ویرایش توسط MAHDI : 06-18-2012 در ساعت 07:34 PM
|