نفس
آن نفس باخته غواص جگرسوختهام
که بجز آبلهء دل ، گهری نیست مرا
روزگاری است که با ریگ روان همسفرم
میروم راه و ، ز ِ منزل خبری نیست مرا
گر چه چون سرو تماشاگه اهل نظرم
از جهان جز گرهِ دل ثمری نیست مرا
__________________
.
.
ای مردمان ای مردمان از من نيايد مردمی
ديوانه هم ننديشد آن كاندر دل انديشيده ام
.
«اگر تنهاترین تنهایان جهان باشم خدا با من است»
«او جانشین همهء نداشتنهای من است»
«معلّم شهید دکتر علی شریعتی»
تا عاقل به دنبال پل می گشت
دیوونه از رودخونه گذشت ...