ما به اشتباه عاشق می شویم
ما در این بیابان تاریک اشتباها همدیگر را پیدا می کنیم
ما اشتباها عاشق هم می شویم
ما اشتباها قلبهایمان را پر از مهر می کنیم
اشتباها در تمام لحظه های یکدیگر زندگی می کنیم
و انگاه به تلنگری به درست از خواب برمی خیزیم
بعد از این تجربه های همه اشتباه چگونه دوباره بیابان را باور کنم ؟
چگونه ان خواب و بعد تلنگر و حالا این بیداری را تاب اورم ؟
و فکر می کنی ان تلنگر چه بود ؟....
__________________
روی خواب هایم
عکس زنی بکش
که ماه را به موهایش سنجاق زده
بنویس
من خواب مانده ام
و دستی
ستاره ها را از آسمان کودکی ام
دزدیده
|