نمایش پست تنها
  #2113  
قدیمی 07-10-2012
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض



چون نيست شدى هست ببودى صنما
چون خاك شدى پاك شدى لاجرما

واى اى مردم داد زعالم برخاست
جرم او كند و عذر مرا بايد خواست

مرغى به سر كوه نشست و برخاست
بنگر كه از آن كوه چه افزود و چه كاست

بى غم دل كيست تا بدان مالم دست
بى غم دل زنگيان شوريده ى مست

جز درد دل از نظاره ى خوبان چيست
آنرا كه دو دست و كيسه از سيم تهيست

فاساختن و خوى خوش و صفرا هيچ
تا عشق ميان ما بماند بى هيچ

آنرا كه كلاه سر ببايد زد و برد
زانست كه او بزرگ را دارد خرد

آنجا كه مرا با تو همى هست ديدار
آنجا روم و روى كنم در ديوار

تا با تو تويى ترا بدين حرف چه كار
كين آب حياتست ز آدم بيزار

گر من به ختن ز يار وادارم دست
باورد و نسا و طوس يار من بس

فاساختن و روى خوش و صفرا كم
تا عهد ميان ما بماند محكم

من گبر بدم كنون مسلمان گشتم
بد عهد بدم كنون به فرمان گشتم

جايى كه حدي تو كند خندانم
خندان خندان به لب برآيد جانم

اشتربان را سرد نبايد گفتن
او را چو خوشست غريبى و شب رفتن

از تركستان كه بود آرنده ى تو
گو رو ديگر بيار ماننده ى تو

زلفت سيهست مشك را كان گشتى
از بس كه بجستى تو همه آن گشتى

گر آنچه بگفته اى به پايان نبرى
گر شير شوى زدست ما جان نبرى

هر جا كه روى دو گاو كارند و خرى
خواهى تو بمرو باش خواهى بهرى

آراسته و مست به بازار آيى
اى دوست نترسى كه گرفتار آيى

ابوسعید ابوالخیر


__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید