نمایش پست تنها
  #929  
قدیمی 07-11-2012
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

هنوزم دستای گرمت جای امنی واسه گریه ست
تو قشنگی مثل بارون من دلم پر از گلایست
هنوزم تو این هیاهو توی این بغض شبونه
منو گنجیشکای خونه دیدنت عادتمونه
پشت پنجره هنوزم چشم به راهت میشینم
ای که بی تو خودمو تک و تنها میبینم

ما دو تا پنجره بودیم گفتی که باید بمیریم
دیوارا همه خراب شد ولی ما هنوز اسیریم
ما هنوزم مثل مرداب مسخ آیینه کویریم
ما همونیم که میخواستیم خورشید و با دست بگیریم

گریه هام حروم شدن کاری بکن
چشم من بیا منو یاری بکن
وقتی که به تو رسیدم هنوزم آهو نفس داشت
هنوزم چلچله انگار تو چشاش غم قفس داشت
غزلک گریه نمی کرد تو شبای بی چراغی
من و تو هم قصه بودیم از ستاره به اقــــــــــــاقی

حالا اما دیگه وقت رفتنه جاده اسم منو فریاد میزنه
حالا من موندم و یاد کوچه های خالی و خیس
یاد خونه ای که دیگه خیلی وقته مال ما نیست
اگه خاموشم و خسته اگه از تو دور دورم
تکیه کن به من غریبه من یه کوه پرغرورم
پشت پنجره هنوزم چشم به راهت میشینم
ای که بی تو خودمو تک و تنها میبینم ...
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید