نگاهی ، يک جهان فرياد ، نفرين ، خشم
قلب آسمان را سخت می کاويد،
می کاويد ، می کاويد .
زمين لرزيده بود اما
نگاهی از شرنگ درد مالامال
به دنبال کسی در آسمان ، انگار می گرديد ،
می گرديد ، می گرديد .
زمين لرزيده بود اما ،
نگاهی آتشين ، چون خنجری خونبار ،
چيزی از خدا انگار ،
می پرسيد ، می پرسيد ، می پرسيد...
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی
هرگه که ترا دهیم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی
هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیایی . . . ای بنده تو سخت بیوفایی ...
|