در جوی سحر می شویم
لحظه هایم را در روشنی باران
تا برای تو شعری بسرایم روشن
تا که بی دغدغه
بی ابهام
سخنانم را در حضور باد
این مالک دشت و هامون
با تو بی پرده بگویم
که تو را
دوست می دارم تا مرز جنون . . .
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ،
از لطف به سوی ما نیایی
هرگه که ترا دهیم دردی ،
نالان شوی و به سویم ایی
هر دم که ترا دهم شفایی ،
یاغی شوی و دگر نیایی . . .
ای بنده تو سخت بیوفایی ...