به آن لبخندت که چون لبخند گلهاست
به رخسارت که چون مهتاب زیباست
به گلهای بهار عشق و مستی
به قرآنی که آن را میپرستی
قسم ای نازنین تا زنده هستم
تو را من دوست دارم میپرستم
درون کلبه تاریک و تارم
تویی تنها چراغ روزگارم
کبوترهای شعرم تیر خوردند
نمیبینی که عمری بی قرارم