زمان یعنی تیكتاك ساعت
روولی، مدافع جهان بدون زمان میگوید: زمانسنجهای موسسه استاندارد، این كار را درست انجام میدهند. بهعلاوه نقطهنظر آنها با معادله ویلر-دویت سازگار است. «ما هیچوقت زمان را نمیبینیم، ما تنها ساعتها را مشاهده میكنیم.
اگر شما بگویید این جسم حركت میكند، واقعا منظورتان آن است كه جسم اینجاست وقتی عقربه ساعت شما اینجاست و به همین ترتیب مراحل حركت جسم را میتوانید توصیف كنید.
ما میگوییم زمان را با ساعت اندازه میگیریم، اما تنها عقربههای ساعت را میبینیم نه خود زمان را و عقربههای ساعت درست مانند موارد مشابه دیگر تنها متغیرهای فیزیكی هستند. بنابراین به یك معنا ما تقلب میكنیم، زیرا آنچه واقعا مشاهده میكنیم متغیرهایی فیزیكی هستند به عنوان توابعی از متغیرهای فیزیكی دیگر، اما ما آن را طوری نمایش میدهیم كه انگار همه چیز در زمان تغییر میكند.
آنچه درباره معادله ویلر-دویت پیش میآید آن است كه ما مجبور به توقف این بازی میشویم. در عوض معرفی این متغیر ساختگی (یعنی زمان كه خودش مشاهدهپذیر نیست)، باید تنها توصیف كنیم كه متغیرها چگونه به متغیرهای دیگر مرتبط هستند. سوال این است كه آیا زمان یك ویژگی بنیادی واقعیت است یا تنها یك نمایش ماكروسكوپی از چیزهاست؟
من آن را تنها یك اثر ماكروسكوپی میدانم؛ چیزی كه تنها برای اشیای بزرگ ظهور مییابد.» بهطور خلاصه مساله این است كه ممكن است زمان در بنیادیترین سطح واقعیت فیزیكی وجود نداشته باشد. منظور روولی از «اشیای بزرگ» هر چیزی است كه بزرگتر از ابعاد اسرارآمیز پلانك باشد. تا به حال هیچ نظریه فیزیكیای بهطور كامل جهان را در ابعادی كوچكتر از ابعاد پلانك، توصیف نكرده است.
یك امكان آن است كه اگر فیزیكدانها بتوانند نظریه كوانتوم و نسبیت عام را وحدت بخشند، فضا و زمان توسط نسخه تغییریافتهای از مكانیك كوانتومی توصیف خواهد شد. در یك چنین نظریهای، دیگر یكنواخت و پیوسته نخواهند بود بلكه شامل بخشهایی گسسته (كوانتا) هستند.
درست مانند نور كه از بستههای منفرد انرژی با نام فوتون تشكیل شده است. اینها آجرهای سازنده فضا و زمان هستند و تصور اینكه فضا و زمان از چیز دیگری ساخته شده باشد آسان نیست. مولفههای فضا و زمان جز در فضا و زمان در كجا میتوانند وجود داشته باشند؟
__________________
میانِ غربتِ خاموشِ رهگذر
و تنهای مانده از سفر
یک پنجره
فاصله است...
|