پشت این پنجره های مه گرفته مدام به امید دیدن تصویر درستی از تو با آ ستین پیراهنم شیشه های دلم را پاک میکنم هنوز صورتت کامل نشده ، غبار میگیرد پنجره را نمیدانم از سردی هواست یا از بخار هیجان نفسهای من که هرگز خاطراتمان کامل نمیشود !!