
11-11-2012
|
 |
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
نوشته ها: 1,375
سپاسها: : 4,241
3,143 سپاس در 1,388 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
روز ابری همگی سرشار از آرامش
می خوام یه اتفاق جالب رو براتون تعریف کنم.
باچند تا از دوستای دوره ی دانشگاه گاهی دور هم جمع می شیم...
یکیشون تعریف میکرد که وقتی دختر دومش به دنیا اومد و خواستن براش شناسنامه بگیرن ، همسرشون صبح زود با اسم انتخابی می رن ثبت احوال ...
ظهر از ثبت احوال زنگ می زنن به خانوم که ........اسم دختر شماست ؟
خانوم می گن بله !!
می پرسن چند سالشه ؟
میگن 5 سال !!
میپرسن فرزند دیگه ای هم دارین ؟
می گن بله یه دختر دیگه که 6 روزشه و باباش صبح اومده براش شناسنامه بگیره !!!
خانومه از خنده نمی تونسته حرف بزنه ، که خانوم شوهرتون اسم بچه ی اولتونو رو دومی هم گذاشته !!!!
کلی دوندگی کردن ...رفتن محل تولد بچه و کلی نامه آوردن که بابا بچمون شکر خدا زندست ...تا تونستن شناسنامش رو عوض کنن!!!
__________________
هر چه در فهم تو آید ،
آن بود مفهوم تو !
عطار
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|