نمایش پست تنها
  #1908  
قدیمی 11-17-2012
ماهین آواتار ها
ماهین ماهین آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
نوشته ها: 1,375
سپاسها: : 4,241

3,143 سپاس در 1,388 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

یکی بود ، یکی نبود

سر شب ، عاشق باران بودم
و دلم،لک زده تا
بچکم از لب دیوار حیاط
نم ابی بزنم باغچه را
یا کریمی به دلم پر زده بود
که ایوان خنک
تکه نانی بخورم
جرعه ابی لب حوض
بپرم تا لب بام
مثل یک قاصدک شاد و رها
رقص کنان، دل سپردم به نسیم
ماهی تنگ بلور
در دل روشن دریایی من
باله می جنبانید
من ، چه افکنده حجابی در من
وقت انست دگر بر خیزید
هم چو آیینه نشستم لب حوض
سینه خالی شده از هر چه جز او
گاه یک پولک سرخ
گاه یک شاپرک مست رها
شرم یک شاخه بید
راز ناز گل محبوبه شب
قامت پیچیک تنهای صبور
سینه ام منزل نور
عدم اباد وجود
من ، چه بی من زیباست
گل سر خم شاید
یا که یک بدبده خوب و نجیب
چمنم،یاسمنم،گاهی شبنم
رد باران جریان دارد بر گونه من
جنس ابر است چشمم
عشق در سینه سکوتی پر راز
روح من جنس خدا
نفسم زمزمه ی پاک نیاز
نیمه شب من خود باران بودم
نم دیوار حیاط
ماهی کوچک حوض
قامت پیچک باغ
هر چه گشتم که بیابم ز من ، آیا که نشانی
صد شوق
هیچ هیچم
همه چیز
کیوان شاهبداغی
__________________
هر چه در فهم تو آید ،
آن بود مفهوم تو !

عطار
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از ماهین به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید