
11-27-2012
|
 |
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Oct 2012
محل سکونت: همین دور و برا
نوشته ها: 1,517
سپاسها: : 2,207
2,346 سپاس در 1,420 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
من از کنار تغزل عبور میکردم
و موسم برکت بود
و زیر پای من ارقام شن لگد میشد
زنی شنید
کنار پنجره آمد
نگاه کرد به فصل
در ابتدای خودش بود
و دست بدوی او شبنم دقایقرا
به نرمی از تن احساس مرگ بر می چید
من ایستادم
و آفتاب تغزل بلند بود
و من مواطب تبخیر خوابها بودم
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|