نمایش پست تنها
  #11  
قدیمی 11-30-2012
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ياد داري كه ز من خنده كنان پرسيدي
چه ره آورد سفر دارم از اين راه دراز؟
چهره ام را بنگر تا به تو پاسخ گويد
اشک شوقي كه فرو خفته به چشمان نياز

چه ره آورد سفر دارم اي مايه عمر؟
سينه اي سوخته در حسرت يک عشق محال
نگهي گمشده در پرده رؤيایي دور
پيكري ملتهب از خواهش سوزان وصال

چه ره آورد سفر دارم ... اي مايه عمر؟
ديدگانی همه از شوق درون پر آشوب
لب گرمي كه بر آن خفته به اميد و نياز
بوسه اي داغتر از بوسه خورشيد جنوب

اي بسا در پي آن هديه كه زيبنده تست
در دل كوچه و بازار شدم سرگردان
عاقبت رفتم و گفتم كه ترا هديه كنم
پيكري را كه در آن شعله كشد شوق نهان

چو در آئينه نگه كردم ، ديدم افسوس
جلوه روي مرا هجر تو كاهش بخشيد
دست بر دامن خورشيد زدم تا بر من
عطش و روشني و سوزش و تابش بخشيد

حاليا ... اين منم اين آتش جانسوز منم
اي اميد دل ديوانه اندوه نواز
بازوان را بگشا تا كه عيانت سازم
چه ره آورد سفر دارم از اين راه دراز
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید