
12-31-2012
|
 |
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
در کمین اندوه هستم ؛ بانو
مرا دریاب
به خانه ببر
گلی را فراموش کرده ام
که بر چهره ام نمی تابید
زخمهای من دهان گشوده اند
همه ی روزگار پر، ازاندوه بود
بانو
مرا قطره قطره دریاب
دراین خانه جای سخن نیست
زبان بستم ، عمری گذشت
مرا از این خانه به باغ ببر
سرنوشت من ، به بدگمانی
به خوناب دل ، خاموشی لب
اشک های من بسته
بر صورت من است
هیچکس یورش دل را در خانه ندید
بانو
من به خانه آمدم
و دیدم که عشق چگونه
فرو می ریزد
و قلب در اوج رها می شود
و بر کف باغچه می ریزد
بانو
مرا درياب
ما شب چراغ نبوديم ، ما در شب باختیم
"احمدرضا احمدی"
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|