تا چيزي از دست ندهي چيز ديگري بدست نخواهي آورد اين يک هنجار هميشگي است / ارد بزرگ
تبهکار هميشه نگران کيفر خويش است حتي اگر بر زر و زور لميده باشد و اين بسيار درد آور است چرا که سايه کيفر همواره در برابر ديدگانش است / ارد بزرگ
سختي هاي بزرگ به آدمي نيرويي دو چندان مي بخشد / ارد بزرگ
آنکه به خرد توانا شد ، ترس برايش نامفهوم است / ارد بزرگ
کين خواهي از خاندان يک بدکار ، تنها نشان ترس است ، نه نيروي آدمهاي فرهمند / ارد بزرگ
از آه و نفرين بزرگان و ريش سفيدان هر ايلي بايد ترسيد / ارد بزرگ
گيتي در جنگ و آوردي بزرگ در گردش است . انديشه و تلاش خردمندان از يک سو و پوزخند اهريمن و روان ديوپيشگان از سوي ديگر ، معرکه اين جهان گذارا است / ارد بزرگ
دودماني که بزرگان و ريش سفيدانش خوار باشند ، به کالبد بي جاني ماند که خوراک جانوران ديگر شود / ارد بزرگ
در برف ، سپيدي پيداست . آيا تن به آن مي دهي ؟ بسياري با نماي سپيد نزديک مي شوند که در ژرفناي خود نيستي بهمراه دارند / ارد بزرگ
|