مرا دختر می نامند
مضمونی که جذابیتش نفس گیر است
دنیای دخترانه من نه با شمع و عروسک معنا پیدا می کند
و نه با اشک و افسون ...
اما تمام این ها را هم در بر میگیرد!!
من نه ضعیفم و نه ناتوان
چرا که خداوند مرا بدون خشونت و زور بازو می پسندد...
اشک ریختن قدرت من نیست!
قدرت روح من است...
اشک نمی ریزم تا توجهی را به خواسته ام جلب کنم
با اشکم روحم را می شویم...
خانه بی من سرد و ساکت است
چرا که شور و هیجان زندگی با صدای بلند حرف زدن
و موسیقی گوش دادن نیست...
زندگی ترنم لالایی ارامبخشی را می طلبد
که خدا در جادوی صدای من نهفته است...
من تنها با ازدواج کردن و مادر شدن نیست که معنا می گیرم
من به تنهایی معنا دارم...
معنای عمیقی در واژه دختر بودن است...
اگر فرهنگ غلط و کوتاه نظری، مرا ضعیفه بخواند
باز هم قوی تر از قبل از پشت از پشت همین واژه سربلند می کنم
و لبخند می زنم ...
چرا که خداوند مرا دختر افریده
و همین برای من کافی است ...