نمایش پست تنها
  #1534  
قدیمی 02-12-2013
fatemiii آواتار ها
fatemiii fatemiii آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 486
سپاسها: : 797

987 سپاس در 452 نوشته ایشان در یکماه اخیر
fatemiii به MSN ارسال پیام fatemiii به Yahoo ارسال پیام فرستادن پیام با Skype به fatemiii
پیش فرض

وقت مرگ...!







یارو نشسته بود داشت تلویزیون میدیدکه یهو مرگ اومد پیشش ...



مرگ گفت : الان نوبتتوئه که ببرمت ...




طرفیه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعدا ...






مرگ : نه اصلا راه نداره. همه چی طبق برنامست. طبق لیست من الان نوبت توئه ...



مرده گفت : حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر ...



مرگ قبول کرد و مرده رفت شربت بیاره...



توی شربت 2 تا قرص خواب خیلی قوی ریخت ... مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت...



مرده وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد نوشت آخر لیست ... و منتظر شد تا مرگ بیدار شه ...



مرگ وقتی بیدار شد گفت : دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت ...


بخاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن میکنم

ویرایش توسط ترنم : 02-12-2013 در ساعت 06:30 PM دلیل: حدف لینک
پاسخ با نقل قول
3 کاربر زیر از fatemiii سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید