موضوع: مشاعره سنتی
نمایش پست تنها
  #14498  
قدیمی 02-15-2013
مستور آواتار ها
مستور مستور آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Oct 2012
محل سکونت: همین دور و برا
نوشته ها: 1,517
سپاسها: : 2,207

2,346 سپاس در 1,420 نوشته ایشان در یکماه اخیر
مستور به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

ماهم آمـــد به در خانــه و من خانـــه نبــودم
خانه گویی بسرم ریخت چو این قصه شنودم


این شعر را زمانی شهریار سرود که بعد ار مدتها پری به دیدنش آمده بود اما از بد حادثه در آن لحظه خانه نبود و لاله به او گفت که پری آمده و پیراهنی را که برات آورده بود برده و گفته که بر خواهد گشت شهریار تا صبح آن شب نخوابید ولی پری نیامد می گویند آن شب شب سردی بود و شهریار سخت سرما خورد و مدتها مریض شد من که هروقت شعر های عاشقانه اش را میخوانم برایش اشک میریزم
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از مستور به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید