
03-03-2013
|
 |
مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693
7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
به یاد زنده یاد ناصر عبد اللهی
دل من یه روز به دریا زد و رفت ...
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت ...
پاشنه کفش فرار و ور کشید ...
آستین همت و بالا زد و رفت ....
یه دفعه بچه شد و تنگ غروب ...
سنگ توی شیشه فردا زد و رفت ...
هوای تازه دلش میخواست ولی ...
آخرش توی غبارا زد و رفت ...
دنبال کلید خوشبختی می گشت ...
خودشم قفلی رو قفلا زد و رفت ...
__________________
گاهی حس میكنم
گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند
كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|