نمایش پست تنها
  #25  
قدیمی 07-07-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

برخی از مواد رنگزای طبیعی



تاریخچه ی روناس




از ديرباز انسان از مواد مختلف موجود در طبيعت برای رنگرزی استفاده مي كرد.ابتدايي ترين رنگ برای بشر اوليه سياه و قرمز بوده است كه به دنبال اين شناخت ،انسان از خاك زرد به عنوان رنگ زرد و از خاك سرخ به عنوان رنگ سرخ و از زغال به عنوان رنگ سياه استفاده مي كرده است . پيشينه ی رنگ سازی در ايران قدمتی چند هزارساله دارد كه نقاشيهای ابنيه ی تاريخی و منسوجات به دست آمده از قديم گواه اين مدعاست . گذشته از آثار به جا مانده از دوران هخامنشی و ساسانی كه نشان دهنده ی مهارت ايرانيان در بافت و رنگرزی فرش و منسوجات مختلف است ، عصر صفويه اوج شكوفايی اين هنر در ايران است .

رنگرزی در اين دوران شاد و متنوع بوده است .در برخی از مينياتورهای اين دوره قاليهايی با زمينة سبز يا زرد ديده مي شود كه نشان دهنده ی سابقه برخی از رنگ بندي های دوره ی صفوي ، مخصوصاً با زمينه ی زرد است كه البته امروزه هيچ پسنديده نيست ، زيرا متاسفانه در تاريخ معاصر ايران استفاده ازرنگهای تيره بيشتر شده است . اما با توجه به سوابق تاريخی و اين كه ملت ما بسيارشاد و اهل زندگی بوده است و با توجه به نقاشيها و نمونه های بازمانده از دوره ی صفوي ، در مي يابيم كه رنگ بندی قالی ايران مخصوصا از دوره ی صفوی به بعد تغييركرده و روز به روز تيره تر شده است . اقليم و پوشش گياهی ايران هم در تدارك رنگهای روشن كمك مي كرده است نه رنگهای تيره ، زيرا از مجموع گياهان رنگي ،تنها نيل كه در خوزستان كاشته مي شد، رنگ سرمه ای مي داد. رنگ سياه و قهوه اي تيره از آنجا كه با استفاده از دندانه های پوساننده تهيه مي شد، در قالی ايران چندان كاربردی نداشته است و اگر داشته در قاليهای پست بوده است . گياهان رنگی ايران همه رنگهای شاد ميدهند، حتی پوست گردو و حنا.
آشنايی با رنگدانه های گياهی و حيوانی بسته به قسمت رنگدار: قسمتهای رنگدار در گياهان مختلف ، متفاوت است . در بعضی از گياهان موادرنگی در ريشه ی آنها موجود است مانند روناس . در بعضی ديگر مواد رنگی در گل وجود دارد مثل اسپرك ، زعفران ، گندل و... برخی نيز در برگ آنها مانند نيل و توت و.... در برخی ديگر نيز در پوست ميوه ی آنهامانند انار، پياز و... و يا در پوست ساقه ی آنها موجود است مانند بلوط ، و برخی گياهان ،تمامی قسمتهای آنها رنگدار است بعنوان مثال تمامی قسمتهای سماق بخصوص ميوة آن دارای مواد رنگين است . همچنين از تمامی قسمتهای گزنه غير ريشه ی آن برای رنگرزی استفاده مي كنند.
«هانس ای دولف» در كتاب صنایع دستی كهن ایران بیان کرده است: «روناس در 3000 سال پیش از میلاد در درهﻯ سند در شهر «موهن جودارو» شناخته شده است و از آنجا نخست به خاورمیانه گسترش یافت.»1
در «تورات» و همچنین نوشته هایی كه از قبور فراعنه مصر به دست آمده است، مداركی در مورد رنگرزی با روناس وجود دارد. همچنین آثاری از رنگ قرمز حاصل از ریشه روناس در یکی از مقبره های مصری متعلق به 1400 سال پیش از میلاد مسیح یافت شده است. علاوه بر «تورات» در «بندهش» هم از این گیاه نام برده شده است؛ «هر چه را جامه به آن شاید رشتن ( یعنی رنگ کردن، ریسیدن، تافتن، تابیدن )، مانند سرکه و دار پرنیان و زردچوبه و روناس و نیل، رنگ خوانند.»2
در پاپیروس های مصری قرن سوم پیش از میلاد مسیح، نام این گیاه عنوان گردیده و در مورد آزمایشهای کنترل رنگ آن توضیحات زیادی آمده است. در یکی از پاپیروس های مصری در همین مورد مطلبی با این مضمون آمده است: «دانه هایی همراه با خمره ها. بوی نافذی دارد. دست های او با روناس به رنگ سرخ درآمده است، گویی که با خون آغشته شده است. مانند پرنده ای شکاری که خونین شده است، مانند اینکه گوشتش از زیر پوست نمایان شده است.»3
«دیوس کوریدس Dioscorides» ،فیزیکدان یونانی، آن را تولید کنندهﻯ رنگ قرمز دانسته است.«پلینی Pliny» ،طبیعیدان رومی، در این رابطه در کتاب «تاریخ طبیبعی» نوشته است: «دو گیاه دیگر هم وجود دارد... اولی روناس است، کاربرد آن برای رنگرزی پشم و چرم ضروری است. روناس ایتالیا با ارزش ترین آنهاست، مخصوصاً آنها که در حومهﻯ شهر می رویند؛ همچنین تقریباً در تمام شهرهای دیگر هم، به مقدار زیاد تولید می گردد. به صورت خودرو رشد می کند، ولی قابلیت کشت شدن هم دارند... ساقهﻯ آن خاردار و مفصل دار است، با پنج برگ که اطراف مفصل قرار گرفته اند. دانهﻯ آن قرمز است.»4
رنگرزان ایرانی و رومی آن را می شناختند؛ قبور یافت شده مربوط به قرون دوم و سوم میلادی در روم که در آنها پارچه های رنگ شده با نیل و روناس وجود داشتند، گواه همین مدعاست؛ ولی در دوره های بعدی و در زمان فرمانروایی رومیان استفاده از آن در اروپا از بین رفت، تنها مدرک به دست آمده، پارچه ای رنگ شده با روناس است که از گور ملکه «آرنگوندیس Arnegundis» در «سنت دنیس St. Denis» (565 تا 570 میلادی) در نزدیکی پاریس کشف شده است. در «حدودالعالم» آمده است: «و اندر دریای خزران ( یعنی دریای خزر رضوان ) دو جزیره است، یکی برابر دربند خزران است آن را جزیرة الباب خوانند از آنجا رومن خیزد که به همه جهان ببرند و رنگرزان از آن به کار برند.»5
همچنین «ابن حوقل» می نویسد: «و جزیرهﻯ بزرگ دیگری رو به روی رود کر و نزدیک باب است. این جزیره نیز بیشه ها و درختان و آبها دارد و از آن روناس به دست می آید و به همین سبب گروهی از شهر بردعه ( بردع ) بدانجا آمده، مدتی به تهیهﻯ روناس می پردازند، و آن را به ورهان و بردعه می برند و از آن بهره مند می شوند.»6
در گذشته در ژاپن هم از گیاه روناس ژاپنی برای تولید رنگ قرمز استفاده می شد، ولی به مرور زمان استفاده از آن ترک گشته است.
روناس در جنگهای صلیبی بار دیگر به اروپا آمد و به قرمز تركی معروف شد ، هلندی ها یكی از تولیدكنندگان روناس بودند، همچنین آثاری از گیاه روناس در یک کارگاه رنگرزی واقع در «یورک York» مربوط به قرن دهم میلادی یافت شده است.
«ویکتوریا افشار» عقیده دارد: «این بوته نخستین بار توسط سودا گران عرب به اسپانیا و برای دومین بار پس از قرون وسطی توسط اهالی جلفای اصفهان به اروپا برده شد.»7
بازرگانی ونیزی که در سال 913 ﻫ. ق. در ایران ساکن بوده است می نویسد: «در این شهر [خوی] رنگ سرخ لاکی به مقدار فراوان میسازند و آن را از ریشه های سرخی فراهم میکنند که در زیر زمین است و با بیل و کلنگ بیرون می آورند و سپس به هرمز میفرستند و از این ریشه ها برای ساختن و به کار بردن رنگ سرخ در غالب نقاط هندوستان بهره می جویند.»8 گیاه بیان شده همان روناس می باشد. «ویکتوریا افشار» می گوید: «صدور روناس از آذر بایجان به هندوستان به احتمال زیاد یا به دلیل کافی نبودن و یا پایین بودن کیفیت رنگ آنها بوده است.»9
«rose madder» یك رنگ هنری روی بشقابها توسط اساتید از زمان رنسانس تا كنون بوده است. «madder» نام تجاری روناس در اروپاست.
«شاردن Chardin» در سفرنامه اش به فراوانی این گیاه در ایران اشاره کرده و عنوان می کند که از این گیاه برای رنگرزی و نقاشی استفاده می شود. 10
به گفتهﻯ «ویكتوریا افشار» رنگ روناس در هر منطقه از ایران نامی متفاوت دارد، برای مثال به آذری «بویاخ» نامیده می شود که به معنی رنگ كردن خامهﻯ قالی است؛ در مناطق دیگر هم نامهای دیگری دارد که این امر نشان دهندهﻯ قدمت این رنگ در ایران و خاورمیانه است.

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید