نمایش پست تنها
  #4  
قدیمی 07-08-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سجده رنگ‌ها و كلمات روي بوم



اين جا دنياي ديگري است. دنياي عبادت خط است.


جايي است كه به نجواي نيايش كلمات مي‌شود دل سپرد. جايي كه هنرمندش رنگ‌ها و خط‌ها را همنشين مي‌كند تا نقش‌هايش ما را به سوي آسمان ببرد و اين بار نجواي دل را بنوازد، فقط كافي است تا با تابلوهايش همراه شوي، همين. تابلوهايي كه دستان و قلم هنرمند برجسته «اسرافيل شيرچي» آن را مي‌آفريند تا تماشايش عظمت هنر خوشنويسي را به رخ بكشد.
به گزارش همشهري ، دنياي قلم، بوم،‌ رنگ و دوات شيرچي جايي ميان همين برج‌هاي بلند بالاي شهر است،‌ اما وقتي وارد مي‌شوي انگار جداي اين زندگي شهري است،‌ گوشه و خلوتي دنج كه آثار خوشنويسي، گلدان‌هاي شمعداني و سازش، فضا ودكوري ايراني را ساخته‌اند كه تو را به آرامشي بي‌مثال با خود مي‌برد. با شيرچي در يكي از اولين بعد از ظهرهاي فصل خزان به گفت‌و‌گو نشستيم.
وقتي كه در دفتر كارش بوي باران با بوي هنرش آميخته بود. همكلام شدن با او يعني رفتن به ضيافت شعرو قلم كه ميزبان هنرمندش از تو پذيرايي مي‌كند. ضيافتي كه غير از ديگران بيش از 30 سال است كه خود را مهمان مي‌كند تا نقش‌ها را با قلمش بيافريند. در وادي كتابت قرآن و هنر والاي خوشنويسي او هنرمند خطاطي است كه در چندي از آثارش با گزيدن آيات و اسما قرآني بار ديگر خطوط و كلمات را به سجده پروردگار وا‌ مي‌دارد. مي‌گويد:
«كتابت قرآن به عنوان زير شاخه‌اي از خوشنويسي به عنوان برگه زريني ديگر از اين هنر قدسي به شمار مي‌آيد كه در دوره‌هاي مختلف كاتبان با خطوط نسخ،‌ ثلث، نستعليق قرآن‌هاي نفيسي را در مكاتب مختلف كتابت كرده‌اند. كتابتي كه ما در دوره‌هاي مختلف تاريخي قرآن‌هاي نفيسي براي ما به يادگار گذاشته است.»
«كتابت قرآن به عنوان زير شاخه‌اي از خوشنويسي به عنوان برگه زريني ديگر از اين هنر قدسي به شمار مي‌آيد كه در دوره‌هاي مختلف كاتبان با خطوط نسخ،‌ ثلث، نستعليق قرآن‌هاي نفيسي را در مكاتب مختلف كتابت كرده‌اند. كتابتي كه ما در دوره‌هاي مختلف تاريخي قرآن‌هاي نفيسي براي ما به يادگار گذاشته است.»


تا چشم كار مي‌كند تابلو خط از اشعار بزرگان شعر گذشته و معاصر است كه تماشاي رنگ‌ها و كلماتش معناي زندگي را براي تو تداعي مي‌كند. اين هنرمند برجسته معاصر كه چندين و چند مجموعه منتشر شده از سيماي رستم در شاهنامه تا گلعذران مولوي را در كارنامه با ارزش هنري خود دارد، ‌كسي است كه در وادي كتابت قرآن براي به وجود آمدن آثار نفيس و با ارزش عقيده دارد:
«اين كتابت‌ها مثل معماري ايراني ما مي‌تواند شناسنامه فرهنگي و مفاخرمان محسوب شود چه بسا ما در دوره‌هايي مي‌بينيم و اين اتفاق مي‌افتد. به وجود آمدن اين اتفاق وابسته به بودن سفارش دهنده‌هاي قوي به كاتبان و هنرمندان و به وجود آوردن شور و انگيزه در آنها است.
بايد اين اتفاق هم بيفتد چون كتابت قرآن به نوعي نماينده فضاي معنوي مسلمان‌ها است كه ما در حال حاضر آثار با ارزش را در موزه‌هاي بزرگ مي‌بينيم. بايد سفارش دهنده‌هاي آرمان‌گرا و آينده‌نگر داشته باشيم تا درست مثل يك ساز با كوك كردن هنرمند اقدام به جا گذاشتن مفاخر هنري كنند.
اين كار برابر با ساختن همان مساجد زيبا با معماري‌هاي خاصي است كه از گذشته براي ما به جا مانده و ما در شهرهايي چون اصفهان و خراسان و... مي‌بينيم.»
خوشنويسي وادي عشق است و بس


اين مدرس و معلم طراز اول هنر خوشنويسي كه شايد ساعت‌ها و سال‌ها براي شاگردانش روي كاغذ خم مي‌شده تا درسي از اين هنر بگيرند در وادي زيباترين كتابت‌هايي كه ديده مي‌گويد: «من تا به امروز موزه‌هاي بسياري از كشورها را ديده‌ام و نگين‌هاي درخشان ايراني متعددي هم از اين هنر تماشا كرده‌ام.
اما كتابت‌هاي فاخري را از اساتيدي چون ني‌ريزي و ارسنجاني و غيره ديدم كه براي خود دنيايي از زيبايي و هنر است. نمونه‌هاي درخشاني كه خيلي خوب مي‌توانيم به نسل معاصر خود از مفاخرمان نمايش دهيم.» مي‌پرسم در اين سال‌هاي متوالي تدريس آيا به نسل جوان امروز اعتقاد و ايماني براي پيشرفت هنر خوشنويسي دارد كه اين شعررا از فريدن مشيري زمزمه مي‌كند: «اميد تازه را درياب،‌ غم ديرينه را بگذاربگذر.» و بعد ادامه مي‌دهد: «هميشه با اميد زيادي كار كردم و سعي كردم تا هنرم را در اختيار نسل نوخيز قرار بدهم.
ذاتا با اميدي آميخته هستم و اميدم هم زياد است. ما داشته‌اي جز اين مفاخر فرهنگي و هنري نداريم پس بايد شناسانده شوند تا مانند مرواريدي يادگار بمانند.» از او درباره آثاري مي‌پرسم كه براساس اشعار حافظ و مولانا و بسياري ديگر خلق كرده،‌ مي‌گويد: «هر هنرمندي در دوره‌هاي مختلف انتخاب‌هاي متعدد دارد.
مثلاً من وقتي بعد از چندين سال در سن 40 سالگي اشعار مولانا را مي‌نويسم قطعا برداشتم با 10 سال قبل فرق مي‌كند چون به تجربه‌اي متفاوت رسيده‌ام و سعي مي‌كنم بهترين انتخاب را داشته‌ام.» شيرچي كه بيش از 100 نمايشگاه انفرادي و گروهي را در داخل و خارج از كشور براي نمايش هنر زيبايش داشته.
اين كتابت‌ها مثل معماري ايراني ما مي‌تواند شناسنامه فرهنگي و مفاخرمان محسوب شود چه بسا ما در دوره‌هايي مي‌بينيم و اين اتفاق مي‌افتد. به وجود آمدن اين اتفاق وابسته به بودن سفارش دهنده‌هاي قوي به كاتبان و هنرمندان و به وجود آوردن شور و انگيزه در آنها است.

او در باب حمايت سازمان‌ها از خوشنويس و كتابت قرآن مي‌گويد: «مديران فرهنگ‌مدار مي‌توانند با برگزاري همايش‌هاي منظم و فكر شده آثار و مفاحر را به نمايش بگذارند تا آن را از هر نوع خطري درامان نگه دارند و در دوره‌اي كه من نامش را نسل سايت‌ها و وب‌سايت‌ها گذاشته‌ام بايد بشود اقدامي مهم و فرهنگي كرد تا مقابله‌اي با هجوم‌هاي فرهنگي شود.»
از هم‌محلي هنرمندمان كه با 17 سال زندگي در سعادت‌آباد جزوه همسايه‌اي قديمي‌مان محسوب مي‌شود،‌ درباره تابلو خط‌هايي كه اين اواخر در بوستان‌ها و پارك‌هاي منطقه نصب شده مي‌پرسيم كه او خيلي بي تكلف مي‌گويد: «هر چند زيبا است و شهر را زيباتر مي‌كند اما كاري بود كه بايد بيشتر درباره‌اش فكر و برنامه‌ريزي مي‌شد.
نتيجه بايد طوري شود كه وقتي شهروندي موقع رانندگي باسرعت 100 كيلومتر وقتي از جايي مي‌گذرد وقتي چشمش به اين تابلوها بيفتد جرقه كوتاهي در او اتفاق بيفتد. شايد اين كار زيبا در ابتداي انجامش باشد اما براي نتيجه گرفتن و به وجود آوردن شناخت در ميان شهروندان مسئولان بايد هنرمندان زيادي را به همت بگمارند تا همين نمونه‌هاي كوچك براي ما سرمايه ملي باشند. سرمايه‌هايي كه براساس مفاخرادبي مان مي‌توانيم نشانش بدهيم. پس اين سرمايه‌ها را بايد خوب و در خورشان نشان داد.»
گشودن پنجره با زمزمه شعر


از او مي‌پرسم در اين گوشه دنج وقتي پنجره خانه‌تان را بازمي‌كنيد چه شعري را زمزمه مي‌كنيد كه زمزمه‌اش اين است: «باز كن پنجره‌ها را كه نسيم روز ميلاد اقاقي‌ها را جشن مي‌گيرد...» مي‌گويد: «من زاده خطه شمال و سرزمين سرسبزي و طراوت هستم. اما هر جايي كه باشم سبزي را دوست دارم.»
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید