*
آدم دروغگو کم حافظه است:
چون حقیقتی در گفته های دروغگو نیست ، زیرا حرف بی اساس و ساختگی در حافظه شخص دروغگو نمی ماند ، چون مطلب دروغ است به حافظه سپرده نمی شود.
*
آسمان و ریسمان بهم بافتن:
دروغ و راست سر هم کردن ، حرفهای بی تناسب و بی ربط گفتن.
*
با طناب پوسیده کسی به چاه رفتن:
با حرف این و آن و یا آدم دروغگویی خود را به خطر انداختن ، اعتماد بیجا به کسی کردن.
*
جهاندیده بسیار گوید دروغ:
سخن کسی که از سفری بر می گردد برای شنوندگان عجیب و اغراق آمیز می آید و شاید به همین جهت چنین مثالی گفته شده.
*
جهنم هم به این گرمی نیست:
دروغی بگو که به عقل بگنجد ، این طور هم که تو ادعا می کنی نیست.
*
از روباه پرسیدند: شاهدت کیست؟ گفت دمم:
به دروغگویانی می گویند که دروغگوی دیگری را به شهادت می طلبد.
*
بازی بازی با ریش یا با هم بازی:
از روی شوخی کسی را دست انداختن ، احترام کسی را پایین آوردن.
*
به زلف یار بر خوردن:
زود از حرف کسی رنجیدن ، از کمترین شوخی کسی ناراحت شدن.
* نو باشد، و لو جل باشد:
لباس نو باشد هر چه تو گویی باشد.
* نوش جانش کرد:
شربتی آشامید، غذایی خورد، کتک خوبی خورد، پول را بالا کشید.
* نوشدارو پس از مرگ سهراب:
همانند: قبای بعد از عید برای گل منار خوب است.
منبع : داستان و حکایات و ضربالمثل های قدیمی و محلی.جملات بزرگان .ترانه های محلی.لقمان حکیم.بهلول.ایرج میرزا. عبید زاکانی.خنده
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
ویرایش توسط behnam5555 : 07-17-2013 در ساعت 05:02 PM
|