
07-17-2013
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آیینه گو مباش چو اسکندری نماند ( صاحبدلی چو نیست چه سود از وجود دل ... ) :
ملک الشعرای بهار
همانند :
فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر
سخن نو آر که نو را حلاوتیست دگر
#
· آردم را بیختم و الکم را آویختم :
دیگر هوسی در دل و میل انجام کاری در سر ندارم .
#
· استخوان خرد کردن :
در طلب علم و دانش و کسب آبرو رنج بسیار تحمل کردن ، تجربیات فراوانی بزحمت انداختن .
#
· جهنم هم به این گرمی نیست :
دروغی بگو که به عقل بگنجد ، این طور هم که توادعا می کنی نیست .
#
· دست به سر کردن :
با نیرنگ و فریب کسی را از خود دور کردن .
#
· سر به سر کسی گذاشتن :
برای سرگرمی کسی را دست انداختن ، با کسی به شوخی ور رفتن .
#
· ظاهر سازی کردن :
ظاهر و باطن یکی نبودن ، ریا کار بودن .
#
· آب دریا از دهان سگ نجس نمی شود :
از بدگویی کردن کسب به کسی ، شخصیت و فضیلت او کاسته نمی شود . همانند : مه فشاند نور و سگ عوعو کند .
#
· آدم پولدار روی سبیل شاه نقاره می زند :
دارائی و مکنت اسباب نفوذ و قدرت را فراهم می سازد ، ثروت حلال مشکلات است .
#
· از کفر ابلیس مشهورتر است :
در بدنامی همه جا مشهور است ، رسوای خاص و عام است .
#
· پاچه ور مالیده :
بی نزاکت و حقه باز ، پا بند هیچ آداب و تربیتی نیست .
#
· دلی از عزا در آوردن :
پس از مدتی گرسنگی کشیدن غذای بسیاری خوردن ، از هرچیز به حد وفور استفاده کردن ، به افراط برخوردار شدن .
#
· سرکسی کلاه گذاردن :
از سادگی کسی سو استفاده کردن و گول زدن .
#
· گدابازی در آوردن :
مقابل دست ودلبازی ، خست و پستی به خرج دادن .
#
جون به عزرائیل نمیده :
آنقدر خسیس است که اگر بتواند به عزرائیل هم جان نخواهد داد .
#
· آب از آسیاب افتادن :
کارها دوباره به مسیر خود افتاد ، فتنه ها خوابید ، سروصداها ، شور و شرها پایان پذیرفت .
#
· آب باریکی داشتن :
در آمد بخور ونمیری داشتن ، با اندک اعاشه ای ساختن .
#
· با آب باریکی ساختن :
به در آمد کم قانع بودن ، به اندک دست آوردی ساختن .
#
· آب که یک جا بماند می گندد :
مهمان هر چند عزیز است اگر دیر بماند عزتش
نمی ماند ، سفر کردن بر حرمت انسان می افزاید .
#
· آب از سرش گذشته ( آب از سر گذشتن ) :
آنچه نباید بشود شده است ، در نهایت سختی و بدبختی بودن .
#
· آدم نباید پایش را از گلیم خود درازتر کند :
حد و حدودی برای هوسها و تقاضاهایش قائل باشد ، بحق خود قانع باشد .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|