هنگاميکه مهرباني زينت نگاهت مي شود
مهرباني را از آنها دريغ مکن
سهم من آسماني نيست که با آويختن
پرده اي آن را از من بتوان گرفت
سهم من رسيدن به نگاهي است
که از حادثه عشق تر است!
-----------------
انگار سالهاست که از آن روزها میگذرد
سالهای سال است که از خنده های شاد من
نگاه شاد تو
و لبخند های درهم آمیخته مان میگذرد
این روزها دارمت و ندارمت
این روزها که هستی و نیستم نیستی و هستم
این روزها خسته ام
از تو از خودم از تمام روزهای نداشتنت
این روزها ترس همرنگ چشمانم شده
و چشمانم چون سیاهی های ترس خالی و پوچ
این روزهای غریبی و دوری
موهایم را به دست باد سپرده ام تا شاید ب
ه سر انگشتان عشق
نوازشگر خستگی هایم شود مهربانی بی پایانت
ویرایش توسط ترنم : 08-06-2013 در ساعت 07:34 PM
دلیل: ترکیب پست متوالی و کوتاه
|