موضوع: طومار تاریخ
نمایش پست تنها
  #138  
قدیمی 08-13-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض نقبي ديگر به تاريخ ايران و آذربايجان


نقبي ديگر به تاريخ ايران و آذربايجان

(جمع بندي مطالب از چند کتاب معتبر صورت گرفته است)

· از قرن نهم ( قبل از ميلاد) دو گروه از قبايل ايراني (مادها و پارسها) در شمال غربي فلات ايران و در جنوب درياي خزر ساکن بودند. مادها علاوه بر کار روي مس و برنز، طلا، و الکتروم ، در اسب و پرورش آن شهرت داشتند. مادها با آشوريان جنگ و ستيز داشتند تا اينکه آشوريان توسط مادها اضمحلال گرديدند.اما توسعه قلمرو مادها به وسيله پارس متوقف گرديد. پارسها به رهبري کوروش دوم در سال 558 قبل از ميلاد، عليه مادها متحد و بدين طريق کوروش بنيان گذار دولت جديدي شد که پيدايش آن بمنزله نقطه عطفي در تاريخ شرق باستان مي باشد. در سال 553 سپاهيان کوروش رو به سوي ماد نهادند کشمکش سه سال طول کشيد و در سال 550 با پيروزي پارسها پايان پذيرفت. کوروش مادها را تسليم کرد اما از بين نبرد. اکباتان پايتخت مادها (آستياگ) به تصرف کوروش در آمد، کوروش ارمنستان و کاپادوکيه را بسرعت فتح کرد، وي پس از فتح بابل در سال 538 قبل از ميلاد، خود را پادشاه بابل خواند. مهم اينکه وي طي اعلاميه اي وعده داد که نظام قديمي بابل را حفظ خواهد کرد، خدايان آنان را محترم خواهد شمرد و وسايل توسعه شهر را فراهم خواهد ساخت. کوروش جهت تحکيم حکومت خود بسوي شمال شرقي روي آورد اما در جنگ با کوچ نشينان قبايل سکا، و ماساژت که در دشتهاي آسياي مرکزي با کوچ نشيني بسر ميبردند در سال 529 (قبل از ميلاد) کشته ميشود.

· کمبوجيه: پسر کوروش بود، وي حکومت هخامنش را تا مصر و سرزمينهاي شمال افريقا توسعه داد وي احتمالا خود کشي کرد (در سال 522 يا 523 ) وصيتش اين بود که نگذارند مادها حکومت را تصاحب کنند البته يک کودتا قبل از مرگش به وقوع پيوسته بود
· داريوش پسر هيشتاسب که پس از کشتن گئوماتاي مغ (خود را بعلت شباهت بر«برديه» پسر کوروش جا زده بود البته برديه زمان سفر کمبوجيه به مصر توسط وي کشته شده بود) در سال 522 يا 523 پيش از ميلاد به سلطنت نشست نام ارتش داريوش گارد جاويدان بود وي که سرکوبي شورشها را به عهده گرفته بود بي رحمانه آنها را فرو نشاند و در محاصره بابل سه هزار تن را به دار آويخت، و در خاتمه دست به يک رشته اصلاحات بزرگ زد.
· زبان مردم پارس فُرس قديم يا فارسي باستاني بود که ريشه و منشا زبانهاي پهلوي اشکاني و ساساني است.
· خط هخامنشي همان خط ماديها بود که بعد به خط آرامي تغيير نام کرد. اين خط در نوشتن نامه ها کتيبه ها و نوشتن روي کتيبه ها و سکه ها به کار برده ميشد.
· قلمرو دولت ماد: همدان، آذربايجان، کردستان، کرمانشاهان (کنوني) از شمالغربي با دولت آرارات و از طرف جنوب با دولتهاي کلده ايلام و با قلمرو بارسوآ در فارس هم مرز بوده است
· پس از سقوط نينوا ماد وسعت يافت و از سمت مشرق به سيحون و جيحون رسيد.
· خشايارشا پس از داريوش به سلطنت رسيد و به يونان حمله کرد و آتن را تسخير نمود. بعد از وي هشت تن ديگر به پادشاهي رسيدند که آخرين آنان داريوش سوم بود.
· داريوش سوم پس از شکست بدست اسکندر فرار کرد و بدست دوتن از سردارانش در دامغان کشته شد و حکومت 220 ساله هخامنشي پايان يافت.
آذربايجان
در زمان هخامنشيان اين سرزمين ماد ناميده ميشد. در اواخر دوران هخامنشي اين سرزمين به دو قسمت ماد بزرگ و کوچک تقسيم شد. والي کشور ماد کوچک «آتروپات» نام داشت. - ماد کوچک (آذربايجان) اقتصادش از کشاورزي و صنعت برخوردار بود و به خودکفائي مشهور بودو نيازي به اتحاد با دولت ديگري نداشت.در سال 220 پيش از ميلاد «اَرتَ بَزَن» پادشاه آذربايجان قلمرو خود را تا حدود درياي سياه بسط داد - در حمله اسکندر و سلوکيان «آتروپات» به تاسيس دولت مستقل موفق شد، اين دولت بنام «ماد آتروپاتن» يا «آتروپاتکان» ناميده شد. خاندان آتروپات در زمان اشکانيان ترقي کرد و با خاندان سلطنتي وصلت نمود. آخرين بازمانده دودمان آتروپات «گائيوس، يوبيوس، اَرتَ وَزد» در سال 38 ميلادي هنگامي که اشکانيان ماد صغير را جزو مستملکات خود کرده بودند در رُم در گذشت. توضيح اينکه در زمان سلوکيها -155سال قبل از ميلاد- پارتها از شرق خراسان و گرگان را تسخير کردند و تا بين النهرين پيش روي نمودند مردم محلي نيز از آنها استقبال ميکردند، پارتها به مادها از نظر زبان و نژاد نزديکتر از سلوکيان بودند. مادها به ياري پارتها ارتش آنتيوخوس (سلوکيه) را نابود کردند سپس آذربايجان خوزستان و بابل جنوبي استقلال خود را اعلام کردند ولي پس از نبردهايي که با مهرداد اول پادشاه اشکاني انجام دادند شکست خورده و ضميمه متصرفات دولت اشکاني گرديدند.
در سال 67 پيش از ميلاد، يعني در زمان سلطنت فرهاد سوم، شخصي بنام مهرداد –داماد «تيگران» پادشاه ارمنستان- حکومت آذربايجان را در دست داشت. در 65 سال قبل از ميلاد نيز داريوش نامي حکمران آتروپاتن (آذربايجان) بود که از پوميه سردار بزرگ رومي اطاعت ميکرد. در سال 43 قبل از ميلاد آريوبرزن و بعدها پسرش آرته وازده (آرته باز) پادشاه ماد کوچک (آذربايجان) شد. حدود 38 سال پيش از ميلاد فرهاد چهارم به سلطنت رسيد که پدر و برادران خود را هلاک کرد در آن زمان تخت سليمان (واقع در تکاب) پاينخت آذربايجان بود. پس از مرگ فرهاد چهارم اردوان پادشاه ماد کوچک شد وي برادرش «ونون» را بجاي خود به حکومت ماد آتروپاتن منصوب کرد....

نام آذربايجان

در زمان ساسانيان نام اين سرزمين را «آذرآپاتکان» نوشته اند و بعدا به نامهاي آذربايگان و آذربايجان معروف شده است.
در فارسي ميانه «آتورباتکان» در آثار کهن فارسي «آذربادگان» يا «آذربايگان» در فارسي کنوني «آذربايجان» در يوناني «آتروپاتند» در يوناني بيزانس «آذربيگانون» در ارمني «آتراپاتاکان» و در سرياني «آذربايغان» نام داشته است
فردوسي ميگويد: به يکماه در آذرآبادگان / ببودند شاهان و آزادگان. نظامي نيز ميگويد: از اينجا به تدبير آزادگان / بيامد سوي آذرآبادگان. عده اي از دانشمندان پيدايش اين نام را با آتش و آتشکده در اين سرزمين مرتبط ميدانند و چنين استدلال ميکنند: واژه «آتور» همان آذر يا آتش، واژه «پات» که بعدها به صورت «پاد و باد» در آمد به معناي نگهباني و واژه «کان» که بعدها به صورت «گان» تلفظ شد پسوندي است که در آخر بعضي از مکانها و روستاهاي ايران بسيار آمده است، مانند اردکان – شادکان.. و معني ترکيبي آن نگهدارنده و حافظ و خازن آتش است.[i][1] نهايتا در زبان پهلوي بايگان به معني نگهبان است. عنايت الله رضا علت اينکه آذربايگان به آذربايجان تبديل شد را در عدم وجود حرف «گ» در زبان عربي دانسته و ميگويد اعراب اين منطقه را آذربيجان و بعد آذربادجان و سپس آذربايجان خواندند.

انتخاب نام آذربايجان براي سرزمين اران ( جمهوري آذربايجان)

«بارتولد» در مورد گذاردن نام آذربايجان بر قفقاز چنين مي نويسد:

در زمان سلاجقه، اران بلاواسطه به آذربايجان ملحق شد و سرزمينهاي باکو، دربند، شکي، شيروان، گنجه، داغستان، نخجوان، و بخشهائي از گرجستان و ارمنستان تا زمان سلطنت فتحعلي شاه قاجار جزو ولايات ايران بودند. در سال 1297 و بعدها در سال 1299 خورشيدي به منطقه اران، آذربايجان اتلاق گرديد. «نام آذربايجان براي جمهوري آذربايجان از آن جهت انتخاب شد که گمان مي رفت با برقراري جمهوري آذربايجان، آذربايجان ايران و جمهوري آذربايجان يکي شوند و در نتيجه ابتدا دولت عثماني و مآلا اتحاد جماهير شوروي از آن بهره برداري سياسي کنند.» لذا بعدها جهت جلوگيري از تبليغات آذربايجان واحد، بنابه پيشنهاد اسماعيل اميرخيزي و تصويب شيخ محمد خياباني و همسنگرانش نام آذربايجان ايران به آزاديستان مبدل گرديد، اما جا نيافتاد.

زبان مردم آذربايجان

در تاريخ کسروي چنين آمده است: «آذربايجان تا سده هاي پيشين تاريخ هجري مردمش جز از آريان يا ايران و زبانش جز از ريشه آري نبوده و تا سده ششم آذري زبان آنجا بوده، ترکي به آذربايجان از زمان سلجوقيان و از راه کوچ ايلهاي ترک درآمده»

· زرتشت = آنکه شتر ميراند. نام پدر : پوروش سپ (اسب خاکستري) نام مادر: دوغدوه (آنکه دوغ مي سازد)
· در دين زرتشت، اهورا مزدا مظهر نيکيها و اهريمن مظهر بديهاست


[1]
رجوع شود به کتب: آذربایجان و اران از عنایت الله رضا ص 217و کتاب شهریاران گمنام از کسروی ص
265
تدوین از: احمد یغما
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید