
08-25-2013
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
کافری گرسنه پیش حضرت ابراهیم(ع) آمد و گفت: نانی به من ده که گرسنه ام. ابراهیم (ع) گفت: اگر ایمان بیاوری و به راه حق گام نهی هر چه می خواهی از من بخواه.
کافر که این سخن شنید بازگشت و با قیافه ای ناراحت از پیش ابراهیم برفت.
همان دم جبرییل از جانب خداوند بر ابراهیم نازل شد و به ابراهیم از طرف خداوند فرمود: این کافر تا به این سن رسیده است خداوند به او نان داده است، یک بار نزد تو آمد و نان خواست و تو به او نانی ندادی تا گرسنه برفت. تو که خلیل و دوستدار خدا هستی باید مثل دوست خود رفتار کنی و رفتار خدایی داشته باشی، چگونه توانستی او را برانی؟
چون تویی دایم خلیل کردگار
با خلیل خویش شو در جود یار
چون تو فارغ از بخیلی آمدی
جود کن چون در خلیلی آمدی
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|