
08-30-2013
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
« خون ها ئیکه روی تاج پادشاه ریخت »
« خون ها ئیکه روی تاج پادشاه ریخت »
صبح روز 3 جمادی الثانی سال 1331 قمری موقعیکه تهران جشن پنجاهمین سال سلطنت ناصرالدین شاه را می گرفت شاه برای تیمن و تبرک تصمیم می گیرد که بحضرت عبد العظیم برای زیارت مشرف شود در آن روز جشن مفصلی در کاخ گلستان برپا بود میرزا علی اضغر خان اتابک که در آن موقع صدرالعظم و امین السطان لقب داشت در تهران مشغول ترتیب دادن جشن و اداره امور شهر بود در آن روز از طرف اتابک بشاه پیشکش شود. موقعیکه مشارالیه مشغول تماشای تاج و تعریف و تمجید از طرز و ظرافت و جواهرات گرانبهای آن بود گوشه ای از تاج که خوب صیقلی نشد بود دست وی را می برد و چند قطره خون روی تاج می چکد. رنگ از روی اتابک می پرد فورا" سوار شده بحضرت عبدالعظیم می رود و نزد شاه شرفیاب شده استدعا می کند که اعلیحضرت از زیارت منصرف و بشهر برگردند؛ ناصرالدین شاه که متعجب بود می گوید باید حتما" زیارت کنم اتابک باز اصرار می کند که پس اجازه فرمائید حرم را قرق کنیم اما شاه زیر با نمی رود و در موقع زیارت بطوریکه همه شنیده اید میرزا رضا کرمانی که چادر بسر کرده بود عریضه ای به شاه تقدیم می کند و شاه را می کشد. بالاخره ترس اتابک مورد پیدا کرد و ناصر الدین شاه بعد از 50 سال سلطنت به دست میرزا رضای کرمانی به قتل رسید.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|