موضوع: طومار تاریخ
نمایش پست تنها
  #249  
قدیمی 08-31-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


زندگینامه ادلف هیتلر ( 2 )

مسیر قدرت هیتلر

در انتخابات سال ۱۹۳۲ حزب نازی ۳۰ درصد آرا را کسب کرد و نشان داد که به مهم‌ترین نیروی کشور تبدیل شده‌است. در حالی که نیروهای مترقی و چپ نسبت به خطر قدرت گیری هیتلر هشدار می‌دادند. در سال ۱۹۳۳ بحران سیاسی عمیقی آلمان را فرا گرفته بود. حاکمیت راست گرای کشور بر آن شد که با استفاده از هیتلر به بن بست سیاسی خاتمه دهد و قدرت روزافزون نیروهای چپ را مهار کند. در آن سال هیتلر در رأس دولتی ائتلافی صدر اعظم آلمان شد.



رژیم نازی

هیتلر با رشته‌ای از عملیات خشن (مانند به آتش کشیدن رایش تاگ، پارلمان آلمان) به درهم شکستن مقاومت نیروهای دگراندیش، سرکوب مخالفان و تحکیم قدرت خود دست زد.[نیازمند منبع]
رژیم نازی طی دوازده سال حاکمیت خود در داخل کشور به اختناق شدید، و در سیاست خارجی به تهدید و تجاوز ویرانگرانه دست زد.
حزب نازی برای سرکوب مخالفان سیاسی و عقیدتی، در پپگرد و کشتار یهودیان، یگان‌ ضربتی ویژه‌ای به نام اس آ را سازمان داد. این باندها در گسترش رعب و وحشت در سراسر آلمان و سرزمین‌های اشغال شده، و برپایی نظامی وحشیانه و خفقان آلود فعال بودند.


تجدید تسلیحات و اتحاد دوباره


در مارس سال ۱۹۳۵ هیتلر با اعلام سربازگیری مجدد در ارتش قرارداد ورسای را زیر پا گذاشت. او مصمم به ساخت نیروی نظامی جدید، متشکل از نیروی دریایی و نیروی هوایی بود. نام نویسی بسیاری از مردان و زنان در ارتش جدید، برای حل مشکل بیکاری مناسب بود. ولی مشکلات اقتصادی آلمان بسیار جدی بودند.
در مارس سال ۱۹۳۶ او بار دیگر، با اشغال دوباره مناطق غیر نظامی راین لند به مفاد قرارداد ورسای تجاوز کرد. او جسورتر شد، چون بریتانیا و فرانسه هیچ کاری برای توقفش انجام ندادند. در ژوئیه سال ۱۹۳۶ جنگ داخلی اسپانیا آغاز شد در آن زمان ارتش اسپانیا تحت فرماندهی ژنرال فرانچسکو فرانکو بود. شورشیان مخالف دولت خواستار حکومتی فاشیستی در اسپانیا بودند. هیتلر یگان هایی از ارتش را برای کمک به شورشیان فرستاد. نیروهای مستقر در اسپانیا سلاح های جدید ارتش آلمان و شیوه‌های جنگی خود را آزمایش نمودند، که از آن جمله می‌توان به بمباران شهرهایی همچون گورنیکا و نابودی آن توسط نیروی هوایی آلمان در آوریل سال ۱۹۳۷ اشاره کرد.
هیتلر در ۲۵ اکتبر سال ۱۹۳۶ با دیکتاتور فاشیست ایتالیا بنیتو موسولینی پیمان اتحاد بست. این اتحاد بعدها توسط کشورهایی چون ژاپن، مجارستان، رومانی و بلغارستان گسترش یافت. مجموعه تمام این کشورها، با نام نیروهای محور شناخته می‌شدند. پس از آن در ۵ نوامبر، سال ۱۹۳۷، آدولف هیتلر با مقام رایش جلسه‌ای سری داشت که در آنجا طرح خود، یعنی بدست آوردن «فضای حیاتی» برای ملت آلمان را مطرح نمود. رژیم نازی در سال ۱۹۳۸ الحاق اتریش را به آلمان اعلام کرد. در اول سپتامبر ۱۹۳۹ با حمله برق آسای پیاده نظام مجهز آلمان (ورماخت) به لهستان، جنگ جهانی دوم آغاز گشت.



کشتار و سوزاندن جمعی

طبق آنچه از سرویس های خبری متفقین نقل شده‌است بین سال های ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۵، اِس اِس، با همکاری حکومت و نیروهای جدیدی که از کشورهای اشغالی بودند، با روشی معین در حدود سه و نیم میلیون یهودی را در اردوگاه‌های ایرا کشتند. گروهی دیگر نیز به دلیل گرسنگی و بیماری در حین کار اجباری جان می‌دادند.علاوه بر یهودی‌ها، کمونیستها، همجنس‌گرایان، پروتستانها، عقب ماندگان ذهنی، اسیران جنگی شوروی،، پیروان یهوه، بیماران روانی، نیز جزو قربانیان بودند. این کشتارها که توسط نازی‌ها انجام می‌شد، در حال حاضر به طور کلی کشتار و سوزاندن جمعی گفته می‌شوند. امروزه ، برخی از محققین واقع گرایانه بودن این ادعا ها را به شدت به چالش کشیده اند که به این واقعه انکار هولوکاست گفته می شود.



جنگ جهانی دوم

حمله آلمان به روسیه در آغاز برق‌آسا بود و پیروزی های چشمگیری را برای نازی ها به دست آورد ولی با آغاز سرما ورق برگشت. سازمان هواشناسی آلمان پیشبینی زمستان گرمی را کرده بود ولی در عمل چنین نشد، زمستان پیش رو بسیار سخت و سوزان بود. شهر استالینگراد انرژی سربازان آلمان را گرفت. استالین که از سوی ژاپن احساس آرامش کرده بود نیروهای شرقی شوروی را به جبهه غربی کشاند. حمله به ایران نیز آذوقه و سوخت و مهمات و جنگ‌افزار غربی‌ها و البته انبارهای آرد و گندم و سوخت ایران را به روس‌ها رساند. فرماندهان و سپهبدان آلمانی تسلیم شدند و روس‌ها به سوی آلمان پیشروی کردند. در غرب نیز نیروی های آمریکایی و بریتانیایی و تنی چند فرانسوی در روزی شناخته شده به روز دی(D-Day) در کرانه نرماندی پیاده شدند. هیتلر دستور سیاست جنگی سرزمین سوخته را داد که البته انجام نشد.


حقیقت های تازه آشکار شده در مورد حمله آلمان به شوروی
باور عمومی این است که هیتلر می‌خواست همه جا را اشغال کند و دیگر کشورها دخالتی نداشته‌اند واز فرشتگان پاک تر بوده‌اند.اما اسنادی پس از فروپاشی شوروی در کاخ کرملین وبایگانی شوروی سابق پیدا شده این احتمال را مطرح می‌کند که که آلمان در مورد حمله به شوروی فقط پیش دستی کرده است. در بخش «منابع» صفحه چند منبع فارسی وانگلیسی را در این مورد آورده شده است. «ادوراد راژیسکی» در کتابی به نام نخستین زندگی نامه استالین بر پایه‌ی پرونده های مخفی شوروی چاپ در سال ۱۳۷۴ شواهدی را عرضه می کند مبنی بر اینکه استالین می‌خواست به المان حمله کند ولی هیتلر با پی بردن به این نقشه پیش دستی کرد[نیازمند منبع].
راژیسکی اسنادی را ارئه می دهد که طبق ان اکتبر سال 1939 میلادی استالین و هیتلر باهم در یک ایستگاه لهستان دوتکه شده با هم دیدار کردند و حتی یکی از کارکنان خطوط راه آهن لهستان در سال 1972 فاش کرد که در 17 اکتبر سال 1939 این دور رهبر سوار بر قطار زرهی خود در ایستگاه راه آهن شهر لووف با یکدیگر دیدار کردند.
همچنین در سال 1979 مدرکی از بایگانی محرمانه وزرات امور خارجه آمریکا فاش شد که در آن ادگار هوور رییس وقتFBA در 19 ژوییه طی نامه به آدلف برل معاون وزیر امور خارجه آمریکا خبر دیدار استالین وهیتلر در 17 اکتبر در ایستگاه شهر لووف در لهستان با یکدیگر داده است. کتابچه فهرست های ملاقات های استالین که بعد از فروپاشی شوروی در آرشیو ریاست جمهوری روسیه در دسترس مردم قرار داده شده است.راژینسکی متوجه شد استالین در روزهای 17 و 18 اکتبر در کرملین حضور نداشته در حالی که این دوروز کاری در وسط هفته بوده است.(تمامی این مطالب از راؤینسکی در مورد استالین که به فارسی نیز ترجمه شده است ).
اگر این مطلب صحت داشته باشد باید دیدار این دو رهبر جهان در آن کوپه قطار در آن شب تاریخی بیادماندنی ودیدنی باشد. ولی ادوارد راژینسکی معتقد است این پیمان عدم تجاوز تنها یک وقت اضافه برای استالین بود. ولادیمر رزون از افسران ضد اطلاعات کا.گ.ب .(سازمان جاسوسی شوروی )که بعد ها به غرب پناهنده شد می گوید او (رزون )در درس های دانشکده نظامی مربوط به استراژیک شنیده بود که اگر دشمن در تدراک حمله ناگهانی باشد باید ابتدا نیرو های خود در نزدیکی مرز متمرکز نماید و بعد فرودگاه هایش را هرچه نزدیک تر به خط جبه مستقر سازد.رزون در سخنرانی های مربوط به تاریخ نظامی شنیده بود استالین به دلیل اعتماد کردن به هیتلر برای جنگ آمادگی نداشت. اگر او مرتکب چنین اشتباه بسیار جدی شده بود پس چرا بهترین واحد های خود را در نزدیکی مرز مستقر کرده وفرودگاه های نظامی را نزدیک لهستان اشغالی دایر نموده بود؟



شکست و مرگ


آدولف هیتلر رهبر رایش سوم در شامگاه سی ام آوریل ۱۹۴۵ به زندگی خود پایان داد. هیتلر در زمان مرگ تنها ۵۶ سال داشت، اگرچه به گفته شاهدان عینی، در آخرین دوران زندگی پیرمردی خسته و تکیده و بیمار شده بود.[نیازمند منبع] ارتشیان نازی در سال ۱۹۴۳ در جبهه اتحاد شوروی (استالینگراد) و در سال ۱۹۴۴ در جبهه غرب (پیاده شدن نیروهای متفقین در نورماندی در روزِ دیD-Day) ضربات سنگینی متحمل شدند. از آغاز سال ۱۹۴۵ ارتش‌های متفقین راه خود را به درون سرزمین آلمان باز کردند. ارتش‌های ایالات متحده آمریکا و بریتانیا از غرب و ارتش سرخ شوروی از شرق به سوی برلین، پایتخت رایش سوم پیشروی کردند. در ماه آوریل ارتش سرخ شوروی شهر برلین را به محاصره گرفت و به طرف ستاد فرماندهی رایش پیش رفت. هیتلر در مخفیگاه خود، به همراه همسر تازه اش اوا براون دست به خودکشی زد. اوا براون با شکستن کپسول سیانور و هیتلر نیز با سیانور و شلیک هم‌زمان گلوله تپانچه به سرش دست به خودکشی زدند. پیکر بی جان آن دو را کسانی که در سنگر بودند به بیرون بردند و به خواست خود هیتلر که خواسته بود پیکرش چون موسولینی به دست دشمنان نیفتد سوزانده شد.


محبوبیت هیتلر

پس از پایان جنگ متفقین تمامی مسئولیت های جنگ را به عهده شخص هیتلر و تعدادی از اطرفیانش انداختند!آری این ساده ترین کار بود و یهودیان تا توانستند برایش حرف در آوردند افسرده،عقده ایی ،ترسو،نادان،ناقص الخلقه ،دروغ گوی بزرگ ،آدمی بد بخت و هزارن چیز دیگر ولی آیا اگر کسی داری چنین صفاتی باشد آیا می تواند در دل مردم جای داشته باشد؟!چگونه هیتلر در دل مردم جای گرفت و اگر هیتلر مردم را مجبور می کرد چگونه مردم آلمان بعد از مرگ پیشوای خود تا دم مرگ مقاومت می کردند و این مقاومت تا 15 روز ادامه یافته است؟شاید پاسخش این باشد مردم از ‘’’روح هیتلر’’’ می ترسیدند!!! با نگاهی به مدیریت و مهربانی هیتلر می توان فهمید چگونه مردم آلمان هیتلر را دوست داشته اند. پس پایان جنگ اول مردم آلمان سرشکسته و سرافکنده نجبور بودند تا آخرین قران هزینه گلوله کشور های پیروز را بدهند.آلمان اجازه نداشت نیروی هوایی ودریایی و نیروی زمینی داشته باشد.تورم زیاد(در روز 11 اكتبر 1923 یک دلار آمریکا برابر 4 میلیارد مارک شد[منبع])وبی کاری(نزدیک 6 میلیون نفر بی کار) و از سوی دیگر پوچ شدن مردم آلمان از سوی دیگر و فشار پیروز شدگان جنگ اول روز به روز آلمان به نابودی می رفت.در چنین زمانی گروهی میهن پرست واقعی و سربازان وطن دوست جنگ اول با تشکیل حزبی ملی شروع به کار کردند(حزب ناسوینال سوسیالیست آلمان) که در کودتای مونیخ دستگیر شدند و رهبر این حزب آدولف هیتلر بود دستیگر شد و 9 ماه در زندان بود و در این مدت کتاب معروف خود ‘’’نبرد من’’’ را نوشت و مخفیانه دوباره شروع به کار کرد.با ناتوانی جمهوری وایمار آدولف هیتلر شروع به تبلیغات حزب خود و جا افتادن در دل مردم کرد که او و هم حزبی هایش توانستند به مجلس آلمان راه یابند در دوره انتخابات بعدی نازیان آلمان قدرت بیشتری گرفتند حزب نازی شروع به ایجاد شغل و باز سازی کارخانه ها کردند و مردم روز به روز به قدرت اینان ایمان می آوردند و خود را باور می کردند.پس از مرگ هیندنبرگ مجلس آلمان هیتلر را به عنوان پیشوا انتخاب و علام کرد یعنی در سال 1312 خورشید ی.با پیشوایی هیتلر حزب نازی قدرت زیادی گرفت و می توانست خائنین را از میان بر دارد(البته می توانستند آنها را فقط از قدرت بر کنار کند و نیازی به اینقدر خشونت نبود)


همه چیز از نو شروع می شود

همه چیز از نو شروع می شود کارخانه ها شروع به جذب نیروی کار می کنند.ارتش کم کم شروع به نو شدن وتجهیز شدن می شود(این تنها راهی بود که عهد نامه ورسای را می توانست متوقف نماید)در انبار های مرغ داری نیروی هوایی که نباید بر اساس عهدنامه ورسای وجود داشته باشد شروع به کار کردند.گلایدر سوارهای هیتلر امروز ی که فردا به خلبانان ماهر جنگ می شدند.بررسی و یاجاد نیروی زرهی که نباید وجود داشت توسط ژنرال هاینز گودریان در روسیه تانک می ساختند و آزمایش می کردند.
با پیشوایی هیتلر در سال 1310 همه چیز در حال پیشرفت بود تا بدان جایی كه عهد نامه ورسای را پاره کردند.آلمان سربازگیری را شروع کرده بود و از طرفی دانشمندان شروع به ساخت وسیله های جدیدی کردند مردم روز به روز خوشحال تر بودند اما تمام چیز هایی را که در جنگ اول از دست داده بودند باید پس می گرفتد. اتریش که در جنگ اول متحمل عهدنامه ی سن ژرمن شده بود و این کشور هم مانند آلمان از خیلی کارها منع شده بود واز 20 در صد جمعیت آلمانی زبان خود منع شده بود در همه پرسی مردم این کشور به الحاق شدن به امپراتوری رایش سوم نظز مثبت دادند و ارتش و دولتمداران آلمان وارد این کشور شدند.یکی از رویاهای هیتلر به حقیقت پیوست متحد شدن آریایی ها.این پیروزی قدرت آلمان را زیاد کرد تمام کشورها پیروز شده فکر نمی کردند که کمر آلمان راست بشود اما هیتلر این کار کرده بود:’’’باز گردانی حس اعتماد به خود وخود باوری آلمانی ها را زنده کرد.حالا دیگر آلمان اینقدر بی کار نداشت حدود 3 میلیون نفر به سر کار رفتند تولیدات و صادرات شروع شده بود ‘’’کاری که هیچ دولتی امروزه در جهان نمی تواند بکند از بین بردن 3 میلیون بی کاری’’’ واین حقیقت داشت.بیمارستان ، مدرسه ،دانشگاه ،کارخانه ، ارتشی جدید ،پل وساختمان های جدید ، باز گردانی حس وطن دوستی همه و همه ی اینها کار حزب نازی و هیتلر بود.


میراث

از زمان شکست آلمان در جنگ جهانی دوم، هیتلر، حزب نازی و پیامدهای نازیسم در اکثر نقاط جهان با نگرشی منفی مواجه شده‌اند. نمادهای تاریخی و فرهنگی هیتلر تا حدودی طبق توافق عمومی در غرب محکوم شده‌اند. نمایش صلیب شکستهٔ نازی یا دیگر نمادهای نازی در آلمان ممنوع است. با وجود محکومیتی که توسط بسیاری از شخصیت‌های ملی، علیه هیتلر صورت گرفت، نمونه‌هایی از افرادی که به میراث هیتلر الفاظی بی طرفانه نسبت داده‌اند و یا به طرفداری از آن برخاسته‌اند نیز به ویژه در جنوب آمریکا و بخش‌هایی از آسیا وجود داشته‌است. . او گاهی اوقات، تنها به دلیل ویژگی یهودی ستیزیش، به عنوان چهره‌ای مثبت در جهان اسلام توصیف شده‌است. در سال ۱۹۵۳، رئیس جمهور پیشین مصر انور سادات نوشتاری مبنی بر طرفداری از هیتلر به رشتهٔ تحریر درآورده‌است. لوویس فاراخان به او نسبت «مرد بسیار بزرگ» داده‌بود. بال تاکرای (Bal Thackeray) رهبر جناح راست حزب شیو سنا (Shiv Sena)، در ایالت ماهاراشترای هند در سال ۱۹۹۵ نشان داد که یکی از تحسین کننده‌های هیتلر است.
خارج از زادگاه هیتلر -براونا-آم-این در اتریش- نشان سنگی حکاکی شده‌ای وجود دارد که ترجمهٔ آزاد آن اینچنین است:
«برای دستیابی به صلح، آزادی و دموکراسی -حکومت فاشیستی هرگز- میلیونها مرده را به یاد بیاور.»


تحلیل شخصیت هیتلر

والتر لانگر در سال ۱۹۴۳ در گزارشی با عنوان ذهن آدولف هیتلر که برای اداره نیروهای مسلح راهبردی ایالات متحده تهیه کرده بود ویژگی‌های وضع و حال روانی هیتلر را این‌گونه بیان می‌کند :
با توجه به سرشت بیمار بودن هیتلر ,آشکار است که او نمی‌توانست به عنوان یک وکیل مجلس وارد سیاست شود .نوع مداخلهٔ وی در سیاست باید با منش او همخوان می‌بود. موفقیت نهایی او تا حدود زیادی نتیجهٔ این بود که توانایی یادگیری و به‌کارگیری مهارت‌های سیاسی همساز باخلق و خوی خود را داشت و هم‌زمان توانست بخش قابل ملاحظه‌ای از مردم آلمان را متقاعد سازد که شیوهٔ نگرش و کنش او را در عرصهٔ سیاست ,شیوه‌ای مناسب و موثر بدانند .در این چارچوب استعداد ذاتی او برای سخنوری، توانایی متظاهرانه‌ای که برای بهره‌برداری از جنون خویش در قالب توفان‌های حساب شدهٔ خشم داشت ,استفادهٔ موثری که از روان‌شناسی توده‌ای تبلیغات و نمادها به عمل می‌آورد ,پرورش فره در وجود خویش ,تواناییش برای اقدام و واداشتن دیگران به اقدام و فداکاری و شم سیاسی او جنبه‌هایی از شخصیتش بود که به او یاری می‌رساند .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید