
09-14-2013
|
مدیر روانشناسی  
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221
2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تو كه دستت به نوشتن آشناست
دلت از جنس دل خسته ماست
دل دريا نوشتي همه دنيا رو نوشتي
دل ما رو بنويس
بنویس هر چه كه ما رو به سر اومد
بد قصه ها گذشت و بدتر اومد
بگو از ما كه به زندگي دچاريم
لحظه ها را مي كشيم نمي شماريم...!
بنويس از ما كه در حال فراريم
توي اين پاييز برگ فكر بهاريم
دل دريا نوشتي همه دنيا رو نوشتي
...
دل مارو بنویس
دست من خسته شد از بس كه نوشتم
پاي من آبله زد بس كه دويدم
تو اگر رسيده اي ما رو خبر كن
چرا اونجا كه تويي من نرسيدم
تو كه از شكنجه زار شب گذشتي
از غبار بي سوار شب گذشتي
تو که عشق و با نگاه تازه ديدي
باد ه بان به سينه دريا كشيدي
دل دريا نوشتي همه دنيا رو نوشتي
دل ما رو بنويس بنويس
بنويس از ما كه عشق و نشناختيم
حرف خالي زديم و قافيه باختيم
بگو از ما كه تو خونمون غريبيم
لحظه ، لحظه در فرار و در فريبيم
بگو از ما كه به زندگي دچاريم
لحظه ها را مي كشيم
نمي شماريم
دل دريا نوشتي
همه دنيا رو نوشتي
دل ما رو بنويس
دل ما رو بنويس
 
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|