
09-28-2013
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
گوشه ی چشم توام گوشه نشین کرد ز خود
گوشه ی چشم توام گوشه نشین کرد ز خود
معنی گوشه نشین هر که نداند این است
من چه دانم به جگر گاه مرا دست که زد
اینقدر هست که سر پنجه ی او خونین است
شرح گریان زخم زلف تو باید به قلم
ماجرای من سودا زده صد چندین است
خواستم از دهنش بوسه به تیغم زدو گفت
هر که بی جا بزند حرف سزایش این است
من فدای قدم انکه دهن داد به دوست
مرده را هر که کند زنده مسیحا این است
گر به تیغم بزنی دست ندارم زلبت
چه کنم جان من اخر جان شیرین است
(وفایی مهابادی)
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|