نمایش پست تنها
  #3588  
قدیمی 01-19-2014
Saba_Baran90 آواتار ها
Saba_Baran90 Saba_Baran90 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 902
سپاسها: : 10,211

6,252 سپاس در 1,423 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دستت درد کنه بری ای عکس ها
یادش بخیر واقعا

نقل قول:
نوشته اصلی توسط کارگر سایت نمایش پست ها
نه والا رسما و كتبا اعلام ميدارد انگلسي تقاندن اي خانم صبا ايقد عزيز است كه بنده بعد از كلاس شيوه رفتم با دكتر كبوديان قسه كردم كه 20 كمتر حقش نيست ديدي چه عزيز بود لهجه ش ؟ كي ترم اول ايقد گرگي بودي جدي واقعا لهجه تون عالي بود و هست احسنت احسنت
اميدوارم بتونين راه خودتون رو پيدا كنين و به اون بالا بالا ها برسين
بشين مترجم سفارت
بعد بشيد مترجم خصوصي وزارت امورخارجه
بعد بشي صبا زنجاني 2 !
بعد ديه خداوكيل همكلاساي دوره دانشگاته نبايد فراموش كني !.

نه حرفم رو پس نميگيرم
واقعا لذت نبردم از دانشگاه
شايدم به همون حد كه شما بردي بدم اما من اسمشو گذاشتم نبردن شما اسمشو ميذاري بردن
چون انتظارات من از دانشگاه و دوستان خيلي فراتر از انچه اتفاق افتاد بود !
اقايون كه توي باغ خودشون بودن ! نه من راشون ميدادم به باغم نه اونا
خانوما هم كه تعريفي نبودن فكر ميكنم خود خانمها هم از خودشون راضي نبودن
ما نه تنها مثل گروه هاي ديگه مثل عمران پتروشيمي و ... نبوديم بلكه حتي مثل كامپيوتر 86 يا 88 هم نبوديم !


شايد به خاطر من بود
البته بسيار خوشحال وراضيم كه مثل 88يا نبوديم !.
اولا اولا مگه این 88ی ها چیزشان بود بنده های خدا؟!
خیلی هم آدمهای باحالی بودن! چه مخای ازشان

بعدشم خدا رو شکر مثل 86ی ها نبودیم! مه هی ... ولش کو!
مخاستی لذت ببری تونم! اصلا هی تقصیر خودت بوده!
نه تن خدا سطح توقع مه هی اونقدی بود که اتفاق افتاد آخه!
در حد توقع خیلی ها نبود، چه از آقایون چه خانومها، ولی قشنگی های خودشه داشت
بعدشم از قرار معلوم بنده کلا به جز زبان یاد گرفتن استعداد دیگه ای ندارم! البته انقدرها هم خوب نیستم، شما لطف داری
او روز برای شیوه در ورم در رفته بود،
اونم انقدر تو خانه حرف می زنم با خودم انگلیسی که فاصله نیفته و یادم نره، فقط در زمینه هایی که آدم باید زیاد ور بزنه قویم!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهرگان نمایش پست ها
سلام به همگی و سلام به صبا


خیلی وقته ندیدمت .... هیچ کجا...

آقا خیلی جالبه برای اینکه ما هم روز امتحان زبان عمومی با هوایی برفی و زیبا مواجه بودیم یادش به خیر

آقایان کلاس به محض دیدن برف شروع کردن به گلوله درست کردن و پرتاب به طرف همدیگه، که ناگهان دنبال هم دویدن و یکیشان بنده خدا، همونطور که میدوید و میامد پایین از پله ها که بزنه به اونیکی، پاش سر خورد و با نشیمنگاه! محکم خورد رو پله ها!
سلام مهرگان گیان
امتحانا که خوب بوده؟
آنا خو هی او دیه!
خوبیش هی ای بود!
منم از این او روز خوشم آمد که همه به خصوص بعد امتحان "عیبه بچه ها!" و "خجالت بکش" و "نکنه فکر کردی اینجا بلاد ... ه" و اینا یادشان رفت، شروع کردن یه دل سیر برف بازی کردن
تنها روزی بود که واقعا دانشگامانه از ته ته دل قبول داشتم
چون همه چیز توش معصوم و راحت بود
خداوکیلی خوشگل هم هست فنی! برف و باران هم که میاد که دیه ....
پایگاه چن گرفتی؟ راستشه بگو! رکورد منه شکسته باشی ها!
دکتر ب. م. عزیزترین شخصیت او دانشگاه بود بری مه
خدا سلامت نگهش داره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط کارگر سایت نمایش پست ها
خو اينجا نته نميشه همه چيو لو داد ! يه ذره شو ميگم !يه سال قبل از 87 كه بنده باز هم به دلائل ديگري در دانشگاه بودم و در دانشكده
زمستونش برف اومده بود و جناب اقاي دكتر ب.م داشته از در فني ميرفته داخل كه يهوووووو يكي از بچه هاي 86ي (پ.ص) يه گوله برف گنده از يه جاي دور براي ايشان پرت ميكنه و فكر ميكنم بهشون ميخوره
فكككككك كننننن
دكتر ب.م !!!!!!!!!!!
کره خدا آقا کورش تو هی دانشگاه بودی ها!
دقت کردی؟
ای آقای پ ص هی اونی نیس که سر کلاس پیشرفته استاد 45 دقیقه پای سیستم نگهش داشت که یه برنامه با دات نت بنویسه نتانست بعد با رتبه دو رقمی ارشد قبول شد؟
__________________
I know that in the morning now
I see ascending light upon a hill
Although I am broken, my heart is untamed, still

ویرایش توسط Saba_Baran90 : 01-19-2014 در ساعت 06:19 PM
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از Saba_Baran90 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید