تردید من برگ نگاه می روی با موج خاموشی کجا ؟ ریشه ام از هوشیاری خورده آب من کجا فراموشی کجا دور بود از سبزه زار رنگها زورق بستر فراز موج خواب پرتویی آیینه را لبریز کرد طرح من آلوده شد با آفتاب "سپهری"